افسانه سازگاری
ما تمایل داریم در مورد سازگاری شریک زندگی در مرحله عاشقانه قضاوت کنیم، زمانی که واقعاً شریک زندگی خود را نمی شناسیم.
نحوه دوست داشتن بر کسانی که دوستشان داریم اولویت دارد.
ادراکات ما از “سازگاری” می تواند در طول زمان تغییر کند، زیرا در مورد شرکای خود بیشتر می آموزیم.
نحوه دوست داشتن ما ممکن است مهمتر از آنهایی باشد که دوستشان داریم، زیرا کسانی که دوستشان داریم در معرض تغییر هستند.
“توهم” سازگاری بسیار فریبنده است، به ویژه در آغاز یک رابطه عاشقانه – از قضا، زمانی که ما کمتر شریک زندگی خود را می شناسیم.
از این رو، توهمات ما در این خلاء اطلاعات شخصی شکوفا می شود و به ما این امکان را می دهد که شرکای خود را مطابق با نیازهای خود یا حتی ایده آل تصور کنیم.
تقریباً جادویی است که ما میتوانیم علایق مشترک و سایر مشترکات را در زمانی که شدیداً میخواهیم آنها را پیدا کنیم یا به وجود آنها نیاز داریم، سریع پیدا کنیم – شاهکاری که وقتی سعی میکنیم کسی را راضی کنیم، تحت تأثیر قرار دهیم یا ایدهآل کنیم
در طول رابطه عاشقانه، شخصیت های مثبت شریک زندگی شکوفا می شود. حتی در این صورت، ممکن است هنوز به اندازه کافی صفت های مثبت را برای به تصویر کشیدن تمام وسعت و عمق احساسات پرشور خود نسبت به شرکایمان کوتاهی کنیم.
عاشقانه هرگز کافی نیست
از میان دلایل بیشماری برای شراکت صمیمی و ازدواج، عاشقانه در صدر فهرست قرار دارد و به عنوان قانعکنندهترین دلایل برجسته است. ما را اسیر خود می کند؛ اشتهای ما برای آن سیری ناپذیر است، چه در تنگنای عاشقی باشیم یا نه. بیزمانترین داستانهای عاشقانه ما، جریان بیپایان ادبیات و فیلمسازی را در نظر بگیرید که عاشقانهها را مانند بیلبوردی بر آگاهی ما آغشته میکند.
در آغوش گرم عاشقانه، چه خودمان و چه از طریق دیگران، ارزش ما تایید میشود و جای خالی ما پر میشود: ما «یکسانی»، احساس تعلق، هدف و معنا را جشن میگیریم. جای تعجب نیست که ما سعی می کنیم این تجربه را با دائمی کردن آن از طریق تعهدات خود به یکدیگر “ابدی” کنیم.
یک تور رمانتیک خیالی داشته باشید
خود را در حال ملاقات با یک غریبه بسیار جذاب تصور کنید. تقریباً فوراً خود را در نگاه متقابل محبوس میبینید و در حالی که مشتاقانه لحظات پر از دل خود را با هم میبلعید، به سرعت از شور و اشتیاق نسبت به یکدیگر غافل میشوید. سپس، در یک چشم به هم زدن، که از شدت شور و شوق خود جسور شده اید، متقاعد می شوید که بالاخره یک و تنها عشق واقعی خود را پیدا کرده اید، همنوع خود.
هیجان انگیزها؟
با این حال، علیرغم همه شادی های مست کننده ای که عاشقانه به ما وعده می دهد، یک میدان مین بالقوه است. طبق مطالعه معروف زوج بوستون، خواستگاری های سریع و بدون سوت، معمولاً پیش بینی ضعیفی برای موفقیت رابطه هستند. در شکل افراطی و دراماتیک خود، این دیوانگی های عشقی بیهوده اغلب شامل عجله برای رابطه جنسی، و به دنبال آن تعقیب عجولانه تعهد نااندیشه و ضعیف است. این احتمال وجود دارد که این کوکتل سریع ترکیبی مرگبار منجر به مرگ زودهنگام این نوع رابطه عجولانه شود. در اینجا یک مورد بدنام وجود دارد: بریتنی اسپیرز خواننده پاپ به همراه دوست پسر محافظ خود به لاس وگاس رفتند تا ازدواج کنند، کاری که آنها باید خیلی راحت انجام می دادند زیرا ازدواج آنها فقط 72 ساعت طول کشید تا اینکه اسپیرز درخواست طلاق داد.
یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «مانیتاس امکانات رفاهی» به این معنی که عاشقان دیوانه هستند. در سال 1949، یک منتقد اجتماعی اروپایی، دنیس دو روژمون، اظهار داشت: «ما در بحبوحه یک آزمایش آسیبشناختی بودیم، یعنی اینکه ازدواج را که دائمی بر اساس عشق است، که یک خیال گذرا است، قرار دهیم.
او استدلال کرد که ازدواج صرفاً بر اساس روابط عاشقانه به منزله آمادگی برای طلاق است، زیرا ازدواج می تواند عاشقانه را کاملاً از بین ببرد. سازگاری رمانتیک به معنای عشق کامل، اشتیاق بی پایان، و هیجان است، برخلاف واقعیت های شراکت طولانی مدت، یا زندگی زناشویی، که اغلب مسئولیت های خسته کننده، درگیری، و عشق ناقص را به همراه دارد و با نمایش طولانی، مادام العمر و متواضعانه ما به ارمغان می آورد.
ویژگی ها و نقص های شخصی شاید در بهترین حالت، به دنبال عاشقانه سازگاری باید ستاره طلایی برای به حرکت درآوردن چرخ های تعهد اعطا شود. اما به طور قانعکننده، روابط طولانیمدت موفق یک شکل هنری منظم است و درک اولیه از سازگاری شریک ممکن است کمی بیش از یک ابزار ناقص باشد. مطمئناً سختی های صمیمیت واقعی و پایدار برای کل کمربند ابزار فریاد می زند.
فراتر از سازگاری
سازگاری شریک، هر طور که ما آن را تعریف کنیم، دارای ارزش است. و سرویسهای دوستیابی که آن را ترویج میکنند میتوانند مفید باشند – اگرچه شاید بیشتر به این دلیل که افراد با انگیزه را گرد هم میآورند و بنابراین عدم قطعیتهای ناخوشایند همراه با جستجوی یک نامزد خوب را کاهش میدهند. اما آیا خدمات همسریابی بهترین راه حل است؟
مطمئناً، هر چقدر هم که تلاش برای سازگاری مهم باشد، چگونگی ایجاد عشق برای شریک زندگیمان و خودمان، در مورد هر کسی که ممکن است شریکمان باشد، مسلماً حیاتیتر است. در تأیید این فرض، تجربه نه چندان غیر معمول کشف این موضوع را در نظر بگیرید که فردی که فکر میکردیم میشناسیم و به او متعهد شدهایم بیش از آنچه در ابتدا فکر میکردیم دارای فردیت، ویژگیهای خاص و نقص است. یا ممکن است به یک کاریکاتور غیرقابل تشخیص از خود قبلی خود تبدیل شده باشند. بعدش چی شد؟
چیزی که من برای آن لابی می کنم این است که چگونه عشق ورزیدن را در اولویت قرار دهیم. در حالی که سازگاریهای شخصیتی در شخصی که دوستش داریم مهم است، در درازمدت، نحوه دوست داشتن ما ممکن است مهمتر باشد، زیرا کسی که دوستش داریم در معرض تغییر است، یا در واقع یا با تغییراتی که اغلب در دیدگاه ما نسبت به شریک زندگیمان رخ میدهد. به این معنا، عشق «مبتنی بر شخصیت» بر پایهای از ادراک در حال تغییر استوار است. برای مثال، زمانی که ماریا برای اولین بار روبن را ملاقات کرد و عاشق او شد، به خانواده و دوستانش مباهات کرد که او مردی “با اعتماد به نفس”، “مثبت” و “مسئولیت پذیر” است.
او به شدت به این صفات “سازگار” مانند فلز به آهنربا کشیده شد. با این حال، پس از گذشت پنج سال از ازدواج دشوارشان، ماریا اکنون روبن را به عنوان “کنترل کننده”، “تسلط بر” و “همیشه حق” می خواند. چرا؟ آیا روبن تغییر کرده است؟ آیا برداشت ماریا از او تغییر کرده است؟ یا ترکیبی از هر دو است؟
در اینجا یک مثال دیگر برای کسانی که تاریخ اخیر را به یاد می آورند: برای لحظه ای به محبت قابل توجه نانسی ریگان به همسرش، رئیس جمهور رونالد ریگان فکر کنید. تصور کنید نانسی عاشق «شخصیت محور» با رونالد شود: او جذب ظاهر زیبا، جاهطلبی رانندگی، و انرژی و جذابیت بیپایان او میشود – احتمالاً ویژگیهایی که با نیازهای رمانتیک نانسی سازگار است.
با این حال، در سال های بعدی ریگان، ویرانی های بیماری زوال عقل ظاهر، توانایی های شناختی و جاه طلبی او را خدشه دار کرد. او دیگر همان رونالد نبود. با این حال، با وجود این تغییرات عمیق، عشق نانسی ثابت ماند و نشان داد که عشق او از نحوه ادامه عشق او ناشی شده است، زیرا کسی که او دوست داشت یکسان نبود.
با اولویت دادن به اینکه چگونه شرکای خود را دوست داریم نسبت به اولویت معمولی که به کسی که دوستش داریم داده میشود، از وابستگی عاطفی خود به درک متغیر و همیشه در حال تغییر از سازگاری (یا ویژگیهای شخصیتی شرکایمان) جدا میشویم. درعوض، عشق به شرکایمان نشان میدهد که چگونه ما را خلق میکنیم، اعمال میکنیم، از آن لذت میبریم و محبت خود را حفظ میکنیم.
آیا برداشت شما از “سازگاری” با شریک زندگی تان در طول رابطه تان تغییر کرده است؟ اگر چنین است، چگونه این ارتباط شما را تحت تأثیر قرار داده است؟ و در آخر، چقدر شریک زندگی خود را دوست دارید؟
مرکز مشاوره سها به عنوان بهترین کلینیک روانشناسی در تهران آماده ارائه برترین خدمات مشاوره خانواده به صورت آنلاین، تلفنی و حضوری میباشد.
منبع: psychologytoday