چگونه به فرد مبتلا به افسردگی کمک کنیم؟
آیا دوستی دارید که از افسردگی رنج میبرد؟ شما تنها نیستد. در این مقاله به نکاتی اشاره میکنیم که در برخورد با یک فرد مبتلا به افسردگی باید رعایت کنید و در پایان به برخی «نبایدها» در ارتباط با این افراد میپردازیم.
بیشتر بخوانید: علائم افسردگی
با اینکه همۀ افراد افسردگی را به یک شکل تجربه نمیکنند اما اگر دوست شما دچار افسردگی شده، بهطورکلی احتمالاً:
- غمگین تر یا گریان تر از حد معمول است.
- نسبت به آینده بدبین تر از حد معمول یا ناامید است.
- بیش از معمول در مورد احساس گناه، پوچی یا بی ارزشی صحبت میکند.
- به نظر میرسد که نسبت به قبل علاقۀ کمتری به گذراندن وقت با شما دارد.
- به راحتی غمگین میشود یا به طرز غیرعادی تحریک پذیر است.
- انرژی کمتری نسبت به قبل دارد، آهسته حرکت میکند، یا عموماً کسل به نظر میرسد.
- کمتر از حد معمول به ظاهر خود میرسد، یا از بهداشت اولیه مانند دوش گرفتن و مسواک زدن غافل میشود.
- مشکل خواب یا تغذیه دارد.
- به علایق معمول خود کمتر اهمیت میدهد.
- در تمرکز یا تصمیمگیری مشکل دارد.
- در مورد مرگ یا خودکشی صحبت میکند.
چگونه می توانیم به افرادی که دچار افسردگی هستند کمک کنیم؟
ما 10 نکته را گردآوری کردهایم که میتواند به شما کمک کند تا منبع حمایتی مناسبی برای یک دوست مبتلا به افسردگی باشید:
-
گفتگویی را با او شروع کنید
به دوستتان اجازه دهید بداند که آمادۀ شنیدن درد دلهایش هستید. میتوانید گفتگو را با در میان گذاشتن نگرانیهای خود و پرسیدن یک سوال خاص شروع کنید. برای مثال، میتوانید بگویید:
- این چند بار آخری که با هم بودیم، حس کردم زیاد سرحال نیستی. چیزی هست که بخوای در موردش صحبت کنی؟
- گقتی این چند وقت اوضاعت زیاد میزون نبوده. الان اوضاع چطوره؟
به خاطر داشته باشید که دوست شما ممکن است بخواهد در مورد احساساتش صحبت کند، اما شاید نیاز به شنیدن توصیه نداشته باشد.
با استفاده از فنون گوشدادن فعال با او ارتباط برقرار کنید:
- به جای اینکه فرض کنید منظور آنها را میفهمید، سوال بپرسید تا اطلاعات بیشتری بدست آورید.
- احساسات آنها را محترم بشمارید. میتوانید بگویید: این واقعاً سخته. از شنیدنش خیلی متاسفم.
- همدلی و علاقۀ خود را با زبان بدن ابراز کنید.
دوست شما ممکن است در اولین باری که از او سوال میپرسید حوصلۀ صحبت کردن نداشته باشد، بنابراین مهم است که بگویید به آنها اهمیت میدهید تا به ادامۀ صحبت ترغیب شوند.
به پرسیدن سؤالات باز (بدون فشار آوردن) و ابراز نگرانی خود ادامه دهید. سعی کنید تا حد امکان به صورت حضوری صحبت کنید. اگر در فاصله ای دور زندگی میکنید، چت تصویری را امتحان کنید.
بیشتر بخوانید: اختلال اضطراب
-
به آنها کمک کنید به حمایت دسترسی پیدا کنند
دوست شما ممکن است نداند که با افسردگی دستبهگریبان است، یا شاید مطمئن نباشد که چگونه به دنبال حمایت برود.
حتی اگر آنها بدانند که مراجعه برای درمان میتواند کمکشان کند، شاید یافتن یک درمانگر و گرفتن قرار ملاقات دلهرهآور باشد.
اگر به نظر میرسد که دوستتان به مشاوره تمایل دارد، به او کمک کنید تا اطلاعات چند درمانگر احتمالی را بررسی کند. یا میتوانید کمکش کنید تا چیزهایی را که میخواهد در اولین جلسۀ درمان بگوید، فهرست کند.
افسردگی می تواند انرژی فرد را از بین ببرد و میل به انزوا را افزایش دهد. به همین خاطر در بعضی از روزها ممکن است دوستتان تمایلی به ترک خانه نداشت هباشد.
اگر او چیزی شبیه این جمله میگوید: «تو فکرم هست نوبت درمان این هفته هم رو لغو کنم»، وی را تشویق کنید که به روند درمان پایبند باشند.
می توانید بگویید: «هفتۀ پیش گفتی جلسه تون واقعاً سازنده بود و بعدش احساس خیلی بهتری داشتی. اگه جلسۀ این هفته هم کمکت کنه چی؟»
در مورد دارو هم همینطور. اگر او میخواهد دارویش را به دلیل عوارض جانبی ناخوشایند قطع کند، همدلانه او را تشویق کنید که با روانپزشک خود در مورد جایگزینی آن با یک داروی ضد افسردگی دیگر یا قطع کامل دارو صحبت کند. چرا که قطع ناگهانی داروهای ضد افسردگی بدون نظارت یک متخصص مراقبت های بهداشتی ممکن است عواقب جدی داشته باشد.
-
از خودتان مراقبت کنید
وقتی عزیزتان از افسردگی رنج می برد، این وسوسه وجود دارد که همه چیز را کنار بگذارید تا تمام مدت از او حمایت کنید. این اشتباه نیست که بخواهید به دوستتان کمک کنید، اما مهم است که نیازهای خودتان را نیز در نظر داشته باشید. اگر تمام انرژی خود را صرف حمایت از دوست تان کنید، چیز بسیار کمی برای خودتان باقی می ماند.
- مرزهایی برای خود مشخص کنید. مثلاً به دوستتان بگویید بعد از اینکه از محل کار به خانه برگشتید، آمادۀ شنیدن صحبتهایش هستید، نه قبل از آن. یا می توانید کد مشخصی را با او هماهنگ کنید تا در صورت بحرانی بودن شرایطش زمانی که شما سر کار بودید، آن کد را برایتان ارسال کند. همچنین شبکههای حمایتی از دوستانتان تشکیل دهید تا همۀ فشار بر دوش شما نباشد.
- گذراندن زمان زیاد با عزیزان مبتلا به افسردگی میتواند عوارض عاطفی داشته باشد. مطمئن شوید که پس از سروکار داشتن با عواطف ناراحت کننده، برای شارژ مجدد خود زمان میگذارید. اگر لازم است به دوستتان اطلاع دهید که برای مدتی در دسترس نخواهید بود، میتوانید چیزی شبیه این بگویید: «تا زمان X نمیتونم صحبت کنم. ممکنه بعدش باهات تماس بگیرم؟»
یبشتر بخوانید: اختلال شخصیت پارانوئید
-
خودتان به تنهایی در مورد افسردگی مطالعه کنید
می توانید از دوستتان در مورد علائم خاص یا احساساتش سوال کنید، اما از او نخواهید که افسردگی را با اصطلاحات تخصصی برایتان شرح دهد. اینکه آنها بخواهند افسردگی را به همۀ اطرافیانشان آموزش و توضیح دهند، کار خسته کنندهای است. خودتان در مورد نشانه ها، علل و درمان مطالعه کنید. این مطالعات با کمک به درکی کلی شما از وضعیت او سبب میشود مکالمات عمیقتری را با وی برقرار سازید.
-
به او پیشنهاد کمک در فعالیت های روزانهاش را بدهید
انجام کارهای روزانه در حضور افسردگی میتواند طاقت فرسا باشد. ممکن است فرد نداند بین انجام کارهای خانه، خریدها، پرداخت صورتحسابها و … از کجا شروع کند. آنها از پیشنهاد کمک شما خوشحال خواهند شد اما ممکن است نتوانند واضح بگویند که به چه کمکی نیاز دارند.
بنابراین به جای گفتن «اگه کاری هست بهم بگو که انجام بدم»، می توانید بگویید: «امروز تو چه کاری خیلی نیاز به کمک داری؟». اینکه در انجام کارها مشارکت کنید، انجام آنها کمتر کسل کننده میشود.
افراد دچار افسردگی احتمالاً به سختی میتوانند با دوستانشان ملاقات کنند یا برنامههایی برای بیرون رفتن بچینند. از طرفی کنسل کردن برنامه ها هم به انها احساس گناه میدهد. لغو کردنهای زیاد برنامهها، باعث میشود تا از این افراد کمتر دعوت صورت بگیرد و آنها منزویتر شوند. این روند، افسردگی را بدتر میکند.
میتوانید با ادامۀ دعوت او به برنامه های مختلف، به وی اطمینان خاطر دهید؛ حتی زمانی که میدانید بعید است آنها را بپذیرند. به آنها بگویید اگر آمادۀ پذیرش دعوت نیستند، هیچ اجباری وجود ندارد اما یادآوری کنید که هر زمان که دوست داشتند از دیدن آنها خوشحال میشوید.
-
صبور باشید
افسردگی معمولاً با درمان بهبود مییابد، اما این فرآیند ممکن است کند باشد. افراد ممکن است مجبور شوند قبل از پیدا کردن روشی که به بهبود علائم آنها کمک کند، چند رویکرد مشاوره یا داروهای مختلف را امتحان کنند.
حتی درمان موفقیتآمیز همیشه به این معنا نیست که افسردگی به طور کامل از بین میرود. دوست شما ممکن است هر از گاهی علائم را مجدداً تجربه کند.
در این بین، آنها احتمالاً روزهای خوب و بد خواهند داشت. فریب این فرض را نخورید که یک روز خوب به این معنی است که آنها «درمان شدهاند». افسردگی جدول زمانی بهبودی مشخصی ندارد؛ از حمایت خود دست برندارید.
-
تماس تان را با او قطع نکنید
به دوستتان اجازه دهید بداند که همچنان به او اهمیت میدهید. حتی اگر نمیتوانید زمان زیادی را به طور منظم با وی بگذرانید، مرتباً با یک پیام کوتاه، تماس تلفنی یا ملاقات کوتاه با او در تماس باشید. حتی ارسال یک پیام کوتاه با مضمون «داشتم بهت فکر میکردم. تو برای من مهمی» میتواند کمک کننده باشد.
افرادی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکنند، ممکن است گوشهگیرتر شوند و از تماس گرفتن اجتناب کنند، بنابراین شاید لازم باشد تلاش بیشتری برای حفظ دوستی انجام دهید. اما مطمئن باشید ادامۀ حضور مثبت و حمایتکنندۀ شما میتواند در زندگی آنها تغییر ایجاد کند، حتی اگر در حال حاضر نتوانند این را به شما بیان کنند.
-
اشکال مختلف افسردگی را بشناسید
افسردگی اغلب شامل غم و اندوه است، اما علائم دیگری نیز دارد که کمتر شناخته شدهاند. برای مثال، بسیاری از مردم نمیدانند که افسردگی میتواند شامل موارد زیر باشد:
- عصبانیت و تحریک پذیری
- سردرگمی، مشکلات حافظه یا تمرکز
- خستگی مفرط یا مشکلات خواب
- علائم جسمی مانند ناراحتی معده، سردردهای مکرر یا درد سایر عضلات
به خاطر داشته باشید که بروز این علائم هم در آنها احتمالاً بخشی از افسردگی است. در این حالت حتی اگر نمیدانید چطور به آنها کمککنید تا احساس بهتری داشتهباشند، به سادگی بگویید: «متاسفم که چنین احساسی داری، اگه کمکی ازم برمیاد بهم بگو».
در برخورد با فرد دچار افسردگی «نبایدهای» زیر را مد نظر داشته باشید:
-
مسائل را به خودتان نگیرید
افسردگی دوست شما نه تقصیر شما است نه گناه خودش. از این رو اگر میبینید با عصبانیت با شما برخورد میکند یا برنامههای مشترکتان را لغو میکند، این موضوع را به خودتان نگیرید.
اگر احساس میکنید که از نظر عاطفی خسته شدهاید، اشکالی ندارد که مدتی از او فاصله بگیرید، اما همچنین مهم است که از سرزنش دوست خود یا گفتن چیزهایی که ممکن است به احساسات منفی آنها دامن بزند، خودداری کنید. در صورت نیاز، در مورد احساس خود با یک درمانگر صحبت کنید.
-
سعی نکنید آنها را درمان کنید!
افسردگی یک بیماری روانی جدی است که نیاز به درمان حرفه ای دارد و فراتر از آن است که بتوانید آن را با چند عبارت ساده مانند «باید برای داشتههات سپاسگزار باشی» یا «انقدر به چیزهای غمانگیز فکر نکن» درمان کنید.
-
نصیحت نکنید
اگر چه برخی تغییرات در سبک زندگی (مثل ورزش یا تغذیه) اغلب به بهبود علائم افسردگی کمک میکند، اما ایجاد این تغییرات در بحبوحۀ یک دورۀ افسردگی میتواند دشوار باشد. بنابراین تا زمانیکه دوستتان از شما درخواست توصیه های اینچنینی نکرده، بهترین کار این است که از ارائۀ توصیه خودداری کنید. ممکن است آنها در حال حاضر مایل به شنیدن این نکات نباشد.
همچنین می توانید با دعوت از آنها به پیاده روی یا پختن یک وعده غذایی سالم با یکدیگر، به صورت غیرمستقیم ایجاد تغییرات مثبت را تشویق کنید.
-
تجارب آنها را دست کم نگیرید یا با دیگران مقایسه نکنید
وقتی دوست تان در مورد افسردگی خود صحبت می کند، ممکن است عباراتی را چون «میفهمم» یا «همۀ ما این رو تجربه کردیم» بگویید. اما اگر خودتان هرگز با افسردگی درگیر نبوده اید، بیان این جملات میتواند احساسات آنها را دست کم بگیرد.
افسردگی فراتر از احساس غم معمولی است. غم به سرعت از بین میرود، در حالیکه افسردگی میتواند ماهها یا سالها بر جنبههای زیادی از زندگی فرد تأثیر بگذارد.
همچنین جملات مقایسهای مثل «ولی اوضاع می تونست خیلی بدتر از این باشه» معمولاً کمکی نمیکنند. میتوانید با جملاتی شبیه به این به احساسات دوستتان اعتبار بخشید:
حتی نمی تونم تصور کنم کنار اومدن با این موضوع چقدر سخته. شاید کاری ازم برنیاد، ولی اینو یادت باشه که تنها نیستی و من کنارتم.
-
در برابر مصرف دارو اعتقاد شخصی خودتان را تحمیل نکنید!
دارو میتواند در برخی افراد برای افسردگی بسیار مفید باشد، اما ممکن است برای همه خوب جواب ندهد. برخی افراد از عوارض جانبی داروها بیزارند و ترجیح میدهند افسردگی را با سایر درمانها بهبود بخشند. در هنگام صحبت با آنها از طرح عقیدۀ شخصی مثبت یا منفی خودتان در این باره اجتناب کنید. یادتان باشد انتخاب دارو یک تصمیم شخصی است.
زمان مداخلۀ جدی
افسردگی میتواند خطر خودکشی یا آسیب به خود را در فرد افزایش دهد، بنابراین اگر متوجه افکار خودکشی در وی شدید، از او بخواهید تا در حضور شما با درمانگرش یا مشاوره روانشناسی تماس بگیرد یا از او اجازه بخواهید تا خودتان این مسئله را به درمانگرش بگویید. در این مدت سعی کنید زیاد او را تنها نگذارید.
منبع: با تلخیص