مقابله با توهم شنیداری شاید کار دشواری به نظر برسد. شنیدن صداهایی که دیگران نمیشنوند، تجربهی ترسناکی است. چطور میتوان با آن مقابله کرد؟ در این مقاله درباره راههای مقابله با توهم شنیداری میخوانیم.
بیشتر بخوانید: انواع توهم کدامند؟ علل و راه های درمان
توهم شنیداری چیست؟
توهمات شنیداری شایعترین علامت در اختلال اسکیزوفرنی هستند. در این حالت افراد صداهایی میشنوند که وجود خارجی ندارند. بخشی از این توهمات به داروهای ضد روانپریشی پاسخ میدهند، اما ممکن است صداها همچنان باقی بماند. افرادی که توهم شنیداری دارند، اغلب به طور ناخواسته راهبردهای مقابلهای ناکارآمدی در پیش میگیرند که به ناراحتی دامن میزند.
راهکارهای مقابلهای غیرمفید کدام اند؟
مقابله با توهم شنیداری با فنون حواسپرتی برای کاهش پریشانی در کوتاهمدت شروع میشود. سپس به رویکردهای متمرکز میرسد که درک بهتری از چرایی بروز توهمات ارایه میدهند.
بدون حمایت و راهنمایی، تلاش برای استفاده از راهبردهای متمرکز میتواند منجر به تشدید عاطفه مرتبط (اضطراب، خشم و شرم) و افزایش رفتارهای ایمنی غیرمفید مانند اجتناب اجتماعی، سرکوب افکار یا نگرانی شود. این راهبردهای ناکارآمد به جای کمک به کاهش صداها، اغلب چرخه تداوم را تشدید میکند.
نمونههایی از راهبردهای مقابلهای ناکارآمد که معمولا توسط بیماران استفاده میشود، عبارتند از:
تکنیکهای حواسپرتی
فنون حواسپرتی در صورت استفاده نادرست میتواند ناراحتکننده باشد. مثلا گوش کردن به صداهای تکراری در هدفون. استفاده از هدفون به مقدار زیاد و با محتواهای آسیبرسان، میتواند ارتباط اجتماعی و شانس به کارگیری راهبردهای مفیدتر را کاهش دهد.
وقتی توهم شنیداری را تجربه میکنید، صرفا به هدفون پناه نبرید. این شانس بهرهمندی از حمایت اجتماعی را کم میکند.
فریاد زدن و فحش دادن
فحش دادن و فریاد زدن بر سر صداها به احتمال زیاد منجر به افزایش برچسبزنی (دیوانه خطاب شدن)، انزوای اجتماعی و بستری شدن در بیمارستان میشود. فحش دادن خشم را تشدید میکند و پریشانی را بالا میبرد. همچنین بیقراری ممکن است دیگران را بترساند و ارتباط اجتماعی را کاهش دهد.
به علاوه، وقتی دیگران فرد را در این حالت خطرناک ادراک میکنند، مداخلات مانند بستری یا دستگیری رخ میدهد که به خشم بیشتر فرد میانجامد.
فنون فراشناختی و ذهنآگاهی
برخی فنون ذهنآگاهی مانند اسکن بدن ممکن است برای بیماران دارای ترومای پردازشنشده و مستعد گسستگی دشوار باشد. این دشواری و شکست میتواند هیجاناتی چون شرم، غم و خشم را در افراد بالا بیاورد.
همه راهبردهای مقابلهای در صورت عدم استفاده مناسب میتوانند پریشانی را افزایش دهند. روش مناسب، شناسایی راهبردهای مبتنی بر اجتناب یا فرار است. سپس باید به بیمار کمک شود تا به سمت حواسپرتی کارآمد حرکت کند. در نهایت، راهبردهای مقابله متمرکز را در پیش بگیرد.
فنون مقابله کارآمد
به طور کلی، حواسپرتی آموزش داده شده بهترین مکان برای شروع است. زیرا امکان یادگیری یک روش مقابله را موقتا بدون خطر تشدید صدا فراهم میکند.
وقتی یک راهبرد متمرکز انتخاب میشود، پزشک توضیح میدهد که چنین راهبردهایی ممکن است قبل از بهبودی منجر به افزایش موقت در شدت و پریشانی صدا شود. سپس میتوان آموزش راهبردهای مقابلهای انتخاب شده را آغاز کرد.
بیشتر بخوانید: آیا اختلال شخصیت مرزی توهم دارد؟
نمونههایی از فنون حواسپرتی موثر
-
گوش دادن به موسیقی
هدفون ممکن است تا 6 بار در روز و هر بار به مدت 20 دقیقه استفاده شود. نوع موسیقی قابل مذاکره است، اما باید هارمونیک و آرام باشد. صدا باید در ولوم پایین باشد و همزمان فرد به فعالیتهای دیگر مشغول شود.
-
نواختن یک ساز
یادگیری یا نواختن یک آلت موسیقی یک راهبرد مقابلهای بسیار کاربردی است. زیرا بیمار یاد میگیرد تمرکز خود را روی لحن، زیر و بمی صدا، ریتم و … حفظ کند. این رویکرد به جای گوش دادن ساده به موسیقی، مغز را به طور موثر درگیر یک فعالیت خلاقانه میکند. علاوه بر این ممکن است امکان تماس اجتماعی را از نظر نواختن ساز با دیگران ایجاد کند.
واکنش مناسب به توهم شنیداری این است که ابتدا در یک دوره حواس خود را پرت کنید. سپس محتاطانه به محتوای توهم نزدیک شوید و آنها را به چالش بکشید.
-
بازی با حیوانات
قدم زدن یا بازی با یک سگ یا یک حیوان خانگی راهبرد مقابلهای مفیدی است. زیرا شامل تعامل و فعالیت با موجود زنده دیگری است که میتواند اثر درمانی و تسکین دهندهای بر روی فرد داشته باشد.
-
تماشای تلویزیون یا فیلم
به بیمار توصیه میشود به صداهای مختلف در برنامهها یا فیلمها (لهجه، لحن، زیر و بمی صدا و …) گوش دهد. برای این کار باید از محتوای غیر آزاردهنده استفاده شود (هشدار: اخبار توصیه نمیشود).
-
تمرینات تنفسی
این تمرینات به ویژه برای افرادی که از تجربه توهم شنیداری مضطرب میشوند، مفید است. شمارش نفسها (حدود 8 تا 12 نفس در دقیقه) میتواند اثر آرامبخشی داشته باشد. با این حال قبل از انجام، این تکنیک باید به وضوح توصیف، مدلسازی و تمرین شود.
-
هنر
هنر میتواند در نوع خود یک درمان کامل باشد. برای کسانی که تمایل هنری دارند، پناهبردن به هنر میتواند یک تکنیک عالی حواس پرتی باشد.
-
مطالعه
بیمار میتواند یک داستان لذتبخش را انتخاب و شروع به توجه به شخصیتهای مختلف کتاب کند. برخی از افراد دچار توهم شنیداری، مطالعه با صدای بلند را موثرتر از خواندن ذهنی آن میدانند.
رویکردهای متمرکز
مسیر بهبودی و مقابله با توهم شنیداری ، تسلط بر یک راهبرد موثر حواسپرتی و پس از چند هفته، حرکت به سمت رویکردهای متمرکز است.
اغلب یک دفتر یادداشت برای ثبت توهمات شنیداری، نشان میدهد که بسیاری از محتواها مستقیما با رویدادهای زندگی گذشته فرد مرتبطاند. یادداشتها همچنین بینش کلی به شما میدهند از اینکه مضامین مشابه در افکار دیگران هم وجود دارد.
پس از یک دوره موفقیتآمیز حواسپرتی، کنجکاوی در مورد ماهیت و محتوای صداها میتواند مفید باشد. از این گذشته، ما به بیمار نشان دادهایم که میتوان صدای آنها را حداقل تا حدی کنترل کرد تا فضای بیشتری برای فعالیتهای اجتماعی لذتبخش فراهم شود.
راهبردهای تمرکز به چند دسته تقسیم میشوند که در ادامه میخوانید.
بیمار راهبردهای انتخابی خود را هر روز تمرین میکند و اثربخشی آنها را در کاهش فراوانی و پریشانی مرتبط با توهم شنیداری ، در مقیاس 10 درجهای اندازه میگیرد. پس از 7 روز، میتوان اولین راهبردهای مقابلهای را بازنگری کرد. در صورت موثر بودن، استفاده از راهبرد، تمدید و در صورت عدم اثربخشی، جایگزین میشود.
پاسخ منطقی
همه صداها مانند بیشتر افکار خودکار دارای تحریف هستند. اولین قدم این است که محتوای کلام را روی تخته سفید یا در دفتر خاطرات بنویسید. این یک پیشرفت متمرکز است زیرا صداها معمولا برای اولین بار در معرض تحلیل مستقل قرار میگیرند.
هر صدا را میتوان برای جستجوی صحت آن بررسی کرد. آیا درست میگوید؟ شواهدی از تحریف مانند بزرگنمایی، برچسب زدن، خطای ذهنخوانی یا انتزاع انتخابی وجود دارد؟ با ایجاد یک پاسخ منطقی، بیمار میتواند با صدا صحبت کند. این کار به آرامی و محتاطانه برای اصلاح تحریف صدا انجام میشود. این تحریفها مکررا شناسایی میشوند و فرد با یک بیان منطقیتر به آن بازخورد میدهد، برای مثال:
صدا: اون یه بازندهس. هیچکس بهش اهمیت نمیده.
پاسخ منطقی: من یه انسانم، گاهی میبرم و گاهی میبازم. دوست دختری هم دارم که بهم اهمیت میده.
سپس پاسخ منطقی را میتوان روی کارت نوشت یا روی تلفن همراه ضبط کرد تا پاسخهای منطقی خارج از جلسه بالینی را به بیمار یادآوری کند.
تکنیکهای مبتنی بر طرحواره
صداها اغلب طرحوارههای اصلی را بازتاب میدهند، مانند آنهایی که با آسیب یا مشکلات دلبستگی مرتبط هستند. مثلا:
صدا: اون شلختهس و سزاوار سوختن در جهنمه.
پاسخ منطقی: من تو کودکی قربانی یه حمله بودم و دادگاه حکم کرد که بزرگسالها مقصرن و نه من.
در اینجا پاسخ منطقی به چالش کشیدن طرحواره مرتبط با تروما است که کمک میکند این باور که کودک به نوعی مقصر حمله بوده، اصلاح شود.
دورههای تعویق صدا و مطالعه صدا
در اینجا هدف این است که بیمار یاد بگیرد چگونه سطحی از کنترل را بر صدا اعمال کند.
بیمار تشویق میشود روی صدا تمرکز کند و به آن اعتبار دهد، اما فقط در محدوده «دوره مطالعه صدا»، برای مثال بین ساعت 18:00 تا 18:30 هر شب.
در این بازه زمانی، بیمار فعالانه صدا را به حرف زدن تشویق میکند و به آن گوش میدهد. او در مورد هرگونه ارتباط شخصی احتمالی با محتوا و آنچه که از نگرش و محتوای صدا میتوان آموخت یادداشت میکند. سپس درمانگر و بیمار در جلسه بالینی تلاش میکنند تا صداها را از نظر تاریخچه زندگی و رشد درک کنند. در هر زمان دیگری صدا حذف و به زمان معین مطالعه صدا موکول میشود.
نوشتن محتوای توهم شنیداری
فرایند نوشتن رویدادهای درونی باعث تمرکز میشود و اثر درمانی دارد. بیمار هر روز یک صفحه مینویسد و آنچه را که صداها گفتهاند ثبت میکند. به زودی بسیار آشکار میشود که محتوا هم منفی و هم تکراری است.
پس از 2 هفته کار روی این فرایند، یکی از بیماران دفترچه یادداشت خود را پایین انداخت و به پزشک اعلام کرد که صداها «هر روز همان زبالههای قدیمی خستهکننده هستند!».
از این نقطه به بعد، او برای ادامه دادن به فعالیتهای معمول خود احساس قدرت بیشتری کرد و در حین گوش دادن دقیق به محتوای صوتی، کمتر درگیر میشد و کمتر میترسید.
کار با تصویرسازی مرتبط
زمانی که صداها شنیده میشوند، معمولا تصویری در ذهن فعال میشود. تصویر معمولا با موضوع صدا یا شخصیت آن مطابقت دارد. با این حال، میتوان تصاویر را تغییر داد و با تصاویری جایگزین کرد که به لحاظ موضوعی یا عاطفی متضاد هستند.
یکی از افراد دچار توهم شنیداری، وقتی صدایی را شنید که به او میگفت به دیگران حمله کند، تصویری از یکی از اراذل سر تراشیده، عضلانی و دارای خالکوبی در ذهن داشت.
در طول درمان، او توانست این تصویر را با تصویر شخصی که به او احترام میگذاشت (آلن شیرر بازیکن فوتبال در حال گلزنی) جایگزین کند. او متوجه شد که تمرکز بر این تصویر جدید در ذهنش به او کمک میکند تا با صدا کنار بیاید، کمتر از آن بترسد و احساس کند که دیگر نمیخواهد به دستورات آن عمل کند. این نشان میدهد چگونه همه ما میتوانیم تصاویری را در ذهن فعال کنیم یا تغییر دهیم.
ایجاد شفقت نسبت به صدا
این را میتوان با استفاده از فنون توصیف شده توسط گیلبرت (2010) فعال کرد. تمرینات شفقتمحور عبارتند از:
خودگویی شفقتآمیز، مراقبه و تصویرسازی شفقتآمیز (برای مثال، تصویر مادری مراقب) و ایجاد یک جعبه شفقتبار (مثلا حاوی نامهای مشفقانه به خود، یا عکس عزیزی که به فرد اهمیت میدهد).
شفقت نسبت به صدا به طرز متناقضی میتواند یک رویکرد متمرکز موثر برای مقابله با توهم شنیداری باشد.
یک صدای انتقادی ممکن است بگوید «تو خیلی مزخرفی، چرا صدمهای به خودت نمیزنی؟».
پاسخ مشفقانه میتواند این باشد که «میدونم که به نوعی به من اهمیت میدی، چون در غیر این صورت تو این سالها با من صحبت نمیکردی».
دستیابی به پذیرش در رابطه با یک هدف ارزشمند
پذیرش یک حالت فراشناختی ذهنی است. با استفاده از پذیرش به عنوان یک سبک مقابلهای، شنیدن صدا به عنوان جنبهای از تجربه زندگی فرد مورد تایید قرار میگیرد و هیچ تلاشی برای سرکوب یا دفع مکرر آنها انجام نمیشود.
پذیرش با عادیسازی تجربه و اطلاعرسانی به مراجعان در مورد نمونههای توهم شنیداری در افراد مشهور انجام میشود. مثلا اینکه شخصیتهایی چون چرچیل، گاندی و بتهوون تجربیات توهمآمیز خود را پذیرفتند و در مسیر انتخابی خود موفق شدند.
ذهن آگاهی
این روش به بهترین وجه با استفاده از تمرینات تجربی (مانند ورزش ببر) آموزش داده میشود تا نشان دهد که ذهن هرگز آرام نمیگیرد و فرد در واقع از فعالیت ذهن جدا شده است. در تمرین ببر، از فرد خواسته میشود که تصویر ذهنی از ببر ایجاد کند و کاری جز مشاهده آن تصویر انجام ندهد. در پایان تمرین، آنها به طور معمول گزارش میدهند که ببر بدون اراده فعال آنها کارهایی را انجام داده است.
این به بیمار میآموزد که چگونه ذهن خود را بدون قضاوت تماشا کند و اجازه دهد صداها بیایند و بروند (مانند ابرهای سراسر آسمان) بدون اینکه فعالانه با آنها درگیر شوند.
این راهبرد مقابلهای ممکن است به کاهش تغییرات در عاطفه مرتبط با توهم شنیداری، مانند اضطراب یا شرم و نیز کاهش مولفههای رفتاری مانند راهبردهای مبتنی بر فرار یا اجتناب کمک کند. در عوض، صداها به عنوان یکی دیگر از اجزای زندگی یک ذهن بازیگوش درک میشوند. ذهنآگاهی در زمانهای مختلف در طول روز تمرین میشود، برای مثال در تنفس آگاهانه، راه رفتن آگاهانه و چشیدن ذهنی.
*تمرین ذهن آگاهی در مراحل اولیه بهبودی توصیه نمیشود.*
آموزش توجه
این روش برای کنترل نگرانی مناسب است. برای برهم زدن وضعیت توجه شناختی که در خدمت حفظ صداهای مزاحم است، به فرد آموزش داده میشود تا توجه خود را به محرکهای شنیداری مختلف (مثلا تیک تاک ساعت، صدای ترافیک، رادیو یا آواز پرندگان) تغییر دهد.
تمرین مکرر تغییر توجه، توانایی فرد را برای دور کردن توجه خود از صدای توهم شنیداری بهبود میبخشد.
سخن پایانی
در این مقاله دربارهی مقابله با توهم شنیداری خواندید. شنیدن صدا به شکل توهم شنیداری رایج و قابل درک است و میتوان با موفقیت با آن مقابله کرد. کنار گذاشتن راهبردهای مقابلهای ناکارآمد برای تمرین راهبردهای جدید و موثرتر میتواند برای برخی بیماران چالشانگیز باشد. اما در نهایت میتوان با تمرکز بر فنونی که تجربه شنیداری صدا را کاهش میدهد، به دورههای بدون صدا و کاهش قابل توجه در پریشانی رسید.
منبع
کلینیک روانشناسی سها٬ مرکز ارائه خدمات مشاوره روانشناسی٬ مشاوره آنلاین٬ مشاوره خانواده و مشاوره جنسی
من وقتی تو ذهنم یچیزیو میگم انگار صداش تو ذهنم اکو میشه و چیزای دیگه رو میشنوم. بعضی وقتها فکر میکنم یه دستگاهی مثل دستگاه شنود تو کله ام گذاشتن. همچین چیزی امکانش هست؟
مهدی عزیز
فکر وجود دستگاه شنود در سرتون میتونه شما رو آزار بده، بهتره علایم احتمالی دیگرتون توسط یک درمانگر بالینی ارزیابی بشه.
در صورت تمایل میتونین فرم ارزیابی رایگان روانشناختی رو در لینک زیر تکمیل کنین:
ارزیابی روانشناختی