تاثیر طلاق بر کودکان چیست؟ متاسفانه در برآوردهای آماری با نرخ روزافزون طلاق زوجین روبرو هستیم. موضوعی که به تنهایی میتواند آثار زیانباری برجا بگذارد. وقتی پای فرزندان در میان باشد، حساسیت این موضوع دوچندان میشود. در این مقاله، به تاثیر طلاق بر کودکان در سنین مختلف میپردازیم. سپس در مورد اینکه چطور جدایی را به فرزندانمان توضیح دهیم و چگونه اثرات طلاق را بر آنها کم کنیم، بحث خواهیم کرد.
طلاق و اثرات آن
چه 32 ساله باشید و چه 2 ساله، مواجهه با جدایی والدین دشوار است. از آنجایی که امروزه طلاق بسیار رایج است، به راحتی میتوان تاثیر آسیبزای آن را بر کودکان فراموش کرد. تحقیقات جامعه شناسی به نام لیزا استروشاین نشان میدهد که حتی قبل از جدایی، کودکانی که والدینشان بعدا طلاق میگیرند، سطوح بالاتری از اختلال اضطراب، افسردگی و رفتار ضد اجتماعی را نسبت به همسالانی که والدینشان متاهل باقی میمانند، نشان میدهند. هنگامی که والدین طلاق میگیرند، اضطراب و افسردگی در کودکان افزایش مییابد. طلاق والدین میتواند با خطرات چشمگیری برای کودکان و نوجوانان از جمله سومصرف مواد و اعتیاد، مشکلات سلامت روانی و جسمی و اُفت تحصیلی همراه باشد.
اگر فرزند دارید و به فکر طلاق هستید، احتمالا بهزیستی کودکتان یکی از دغدغههای اصلی شماست. شاید سوالاتی این چنین برایتان پیش آمده باشد: آیا سنی هست که در آن طلاق برای کودکان خیلی آسیبزا باشد؟ آیا بهتر است صبر کنید تا کودکان به سن خاصی برسند و بعد جدا شوید؟
پاسخ کوتاه این است: طلاق بر کودکان در هر سنی تاثیر میگذارد. ممکن است در سنین ابتدایی این مسیله دشوارتر باشد که آن را در ادامه توضیح خواهیم داد. اما اگر شما و همسرتان فکر میکنید ازدواجتان به جای خوبی ختم نمیشود، بهتر است با علم به راهبردهای مدیریت هیجانات دشوار در کودکان، برای جدایی آماده شوید. در ادامه به تاثیر طلاق بر کودکان سنین مختلف میپردازیم.
کودکان زیر 3 سال
«نگران نباش، اونا هیچی یادشون نمیمونه!». این یک سوبرداشت رایج پیرامون حافظهی کودکان زیر 3 سال است. با این حال، پژوهشگران دریافتند که حافظه احتمالا در سالهای اولیهی زندگی شروع میشود. اما هرچه بزرگتر میشویم، شبیه به ویدیویی میشود که دایما از روی نوار اولیه ضبط میکند.
در یک مطالعه شگفتآور در سال 2011، از کودکان 4 ساله خواسته شد تا سه خاطره را از اولین اوقات زندگیشان به یاد بیاورند. سپس دو سال بعد مجدد این درخواست را تکرار کردند؛ با این تفاوت که این بار از آنها خواستند خاطرهای را که در نخستین مصاحبه تعریف کرده بودند، بازگو کنند.
پژوهشگران پی بردند که کودکان قادر به یادآوری موضوعات از سالهای اولیهی زندگی خود هستند، اما این خاطرات ذخیره نمیشوند. در مقابل، در مصاحبه دوم، آنها خاطرات را از ماههای بعدتر به یاد میآوردند و حتی ممکن بود تجربهی خاطرهی گفتهشده در مصاحبه اول را انکار کنند.
به عبارت دیگر، کودک سه سالهی شما ممکن است به یاد بیاورد که وقتی دو ساله بود پدر و مادرش با هم دعوا میکردند. یادآوری این حوادث ممکن است آنها را غمگین کند. اما وقتی کمی بزرگ تر میشوند، ممکن است هیچ خاطرهای از این جدالها در ذهن نداشته باشند.
آیا این یعنی خردسالان و نوپاها هیچ تاثیری از طلاق نمیپذیرند؟ متاسفانه چنین نیست. ترومایی که در سنین پیش از دبستان رخ دهد، میتواند رد مشخصی بر جای بگذارد. خردسالان و نوپاهایی که برای ماه ها یا سالها با دو والد مهربان و مراقب زندگی کرده بودند، ممکن است به روش های زیر به طلاق واکنش نشان دهند:
- وقتی یکی از والدین ناگهان به مدت طولانی از اطرافش ناپدید میشود، بهانهگیر و تسلیناپذیر میشود
- در ارتباط با والدی که کنارش است یا افراد جدید، احساس ناامنی میکند و وابستگی نشان میدهد
- نقاط حساس رشد را از دست میدهد یا به مراحل قبلی بازگشت میکند (مثلا کودک 3 سالهای که دیگر به پستانک عادت نداشت، ممکن است به آن نیاز پیدا کند)
حافظه به کنار، از آنجایی که این سالهای اولیه به شدت سرنوشتساز هستند، ممکن است به مشکلاتی در زندگی آینده منجر شوند.
چطور تاثیر طلاق را بر خردسال یا نوپای دلبندمان کاهش دهیم؟
برای کاهش تاثیر طلاق بر کودکان این سن، بهتر است تا جای ممکن روتین ثابت ایجاد کنید. برای مثال اگر قرار بر این است که کودک شما با والد 1 زندگی کند و هر هفته والد 2 را ملاقات کند، تا جای ممکن سعی کنید هیچگونه اختلالی در این روند ایجاد نشود.
اگر پیش از طلاق روتین مشخصی داشتید، (اگر امکانش هست) با همسرتان صحبت کنید تا این آیینها در هر دو خانه حفظ شود.
گاهی طلاق چهرهی زشتی به خود میگیرد و باعث خروج کامل یک والد از زندگی کودک میشود. اما بدانید که خلق یک محیط پر از عشق، ایمن و حمایتگر که در آن کودک با افراد و موقعیتهای جدیدی روبرو میشود که از نظر عاطفی امن هستند، راه کنارآمدن با این موضوع است.
شاید مدتی سخت باشد. اما این سنی است که میتوان سازگاری را در آن ایجاد کرد.
پیش دبستان (3 تا 5 سال)
بین سنین 3 تا 5 سال، کودکان درک بیشتری از مفاهیم انتزاعی پیدا میکنند. آنها سوالات زیادی میپرسند و در حال درک نحوه سازگارکردن خود با جهان اطراف هستند.
این بدین معنا نیست که آنها مفهوم طلاق را میفهمند. در واقع، آنها احتمالا هنگام روبرو شدن با تجارب جدید و ناشناخته، عمیقا بر ایمنی و پایداری حضور والدینشان تکیه میکنند.
اما اگر والدین در حال جنگ و دعوا باشند، کودکان این سن ناباورانه حس میکنند جهانشان در حال فروپاشی است. این حس که یک چیزی بین والدین خوب پیش نمیرود، ممکن است باعث شود فرزندتان با گریه و ترس واکنش دهد و بی گناهانه اصرار کند تا دعوا را کنار بگذارید و همان مامان و بابای قبلی باشید.
کودکان پیش دبستان همچنین ممکن است فکر کنند که این اوضاع تقصیر آنهاست. ممکن است در خوابیدن مشکل داشته باشند یا خواهان کنترل بیشتری بر اوضاع باشند. آنها در حال دست و پنجه نرم کردن با حجم عظیمی از هیجانات هستند که نمیدانند چطور سر و سامانش دهند.
چطور تاثیر طلاق بر کودکان پیش دبستان را کاهش دهیم؟
ممکن است بعد از طلاق و زمانی که ثبات به خانه (ها) برمیگردد، اوضاع خودبخود بهتر شود.
ترومای حوادث پیش از جدایی ممکن است خاطراتی طولانی مدت و هیجاناتی گیجکننده بر جای بگذارد. اما به محض برقرارشدن روتین، کودک شما میتواند حس کنترلش را مجدد به دست بیاورد؛ حتی اگر برای مدتی، تنها چیزی که در موردش صحبت میکند، بازگشت مامان و بابا به همدیگر باشد.
برای کاهش اثرات منفی در این سن، سعی کنید دست کم در حضور فرزندتان با همسر سابق خود برخوردی مودبانه داشته باشید.
دعواهای با صدای بلند را به حداقل برسانید و به همدیگر توهین نکنید. طوری رفتار نکنید که فرزندتان مجبور شود طرف یک والد را بگیرد. (قبول داریم که ممکن است یکی از طرفین تقصیر بیشتری در این اوضاع داشته باشد. اما کودک پیش دبستان شما نیازی ندارد که اکنون این موضوع را بداند).
بر اساس تحقیقات، مصالحه برای والدگری مشترک (اما جدای از هم) در این سن میتواند برای کودکان مفید باشد.
کودکان دبستان (6 تا 12 سال)
این احتمالا سختترین سن برای مواجهه با جدایی یا طلاق است. زیرا حالا دیگر بچهها به اندازه کافی بزرگ هستند تا خاطرات خوش از یک خانوادهی منسجمبودن را به یاد بیاورند. آنها همچنین به حد کافی بزرگ شدهاند تا احساسات پیچیدهتر نسبت به تعارضات را (هرچند نه کامل) درک کنند. ممکن است در این سن با چنین سوالاتی روبرو شوید:
- اگه منو دوست دارین، چرا نمیتونین کنار هم بمونین؟
- من چه کار اشتباهی کردم؟
- دلیلش اینه که کارایی که ازم خواستین رو انجام ندادم؟
- قول میدم دیگه بچهی خوبی باشم …
- مامان / بابا دیگه منو دوست نداره؟ برای همینه که میخواد بره؟
به الگو توجه کنید: همه سوالات حول خود کودک هستند. آنها به نقش خود در طلاق فکر میکنند. این احساسات ممکن است باعث شوند تا کودک دچار افسردگی کوتاه یا بلند مدت شود. تاثیر اتفاقات این مدت میتواند بهزیستی آینده آنها را هدف قرار دهد. ممکن است کودکتان منزوی و مضطرب شود و از بقیه فاصله بگیرد.
از سویی دیگر، آنها ممکن است از روی خشم سر یک والد فریاد بکشند یا از یک والد جانبداری کنند. اینجاست که ممکن است عباراتی کلیشهای مانند این را بشنوید: «من میخوام با بابا زندگی کنم!» یا «مامان مجبورم کرد این کارو بکنم».
چطور تاثیر طلاق را بر کودکان دبستانی کاهش دهیم؟
خب، تاثیر طلاق بر کودکان دبستان را چطور میتوان مدیریت کرد؟ مهم است که شما و همسر (سابق)تان در مقابل کودک دبستانی خود، خوش رفتار ظاهر شوید. سعی کنید تعارضها را به حداقل برسانید. جزییات طلاق یا جدایی را مخفی نگه دارید یا با یک مشاور مشورت کنید.
البته، بهترین سناریو در اینجا این است که به عنوان حامیانی بامحبت، فعالانه در زندگی کودک باقی بمانید. هرچند این کار همیشه شدنی نیست و همیشه هم توصیه نمیشود. اگر در موقعیت سورفتار یا خشونت خانگی هستید، بهترین اتفاق برای فرزندتان غیاب آن والد است.
کودکان این سن اغلب وقتی به بلوغ میرسند، حتی با یک طلاق آسیبزا کنار میآیند. دریافت مشاوره از یک درمانگر حرفهای و حمایت عاطفی از سمت خانواده و دوستان میتواند کمک بزرگی در طول و بعد از طلاق باشد. پزشک اطفال شما میتواند در یافتن بهترین گزینه ها کمکتان کند.
همچنین کتاب هایی به طور خاص برای کودکان در این شرایط وجود دارد. کتابهای مناسب سن را برای فرزند کوچکتان بخوانید یا برایش تهیه کنید که مطالعه کند. سپس بپرسید آیا میخواهد درباره آنچه خوانده صحبت کند یا خیر.
تاثیر طلاق بر نوجوانان
نوجوانان احتمالا دلایل زیربنای جدایی را بهتر درک میکنند. در واقع، اگر فضای خانه دچار بحران و آشفتگی است، آنها ممکن است طلاق را به عنوان راهی برای کسب آرامش ببینند. همچنین کمتر احتمال دارد آنها تقصیری را گردن خود بدانند یا فکر کنند با هم بودن به هر قیمتی بهتر از جدایی است.
نوجوانان خودمحور هستند. اما برخلاف کودکان ابتدایی، جهان آنها بیشتر پیرامون زندگی شان در خارج از خانه میچرخد. بنابراین، در این وضعیت، آنها عشق والدین را به خود زیر سوال نمیبرند.
آنها ممکن است نگران تاثیر طلاق بر جایگاه اجتماعی خود شوند (برای مثال، آنها فکر میکنند آیا باید از دوستان خود کنارهگیری کنند) و شاید گذشته را آرمانیسازی کنند. اما آنان میتوانند طلاق را به عنوان اتفاقی مثبت به رسمیت بشناسند که احتمال درست کردن اوضاع را دارد.
چطور تاثیر طلاق را بر نوجوانان کاهش دهیم؟
در کل، در این سن پذیرش آسان تر است. اما به یاد داشته باشید که خصوصا نوجوانان در سنین پایین تر، هنور کودکانی هستند که شیوه تفکرشان کاملا بالغ نشده است. مطمین شوید که ابزارهای لازم برای کمک به آنها در مقابله با واقعیت را دارید. شاید لازم باشد معلم آنها را از این تغییر آگاه سازید.
صادقانه در مورد افکار و احساسات نوجوانتان با او حرف بزنید. گوش کنید و از آنها بپرسید که اگر میخواهند، میتوانید به یک مشاور معرفی شان کنید.
طلاق یا تحمل؟
در هر سنی، کنارآمدن با طلاق ساده نیست. تاثیر طلاق بر کودکان و همچنین خود شما میتواند طولانی مدت باشد.
فراموش نکنید که در کنار همه این ها، کودکتان به شما نیاز دارد. پس مراقبت از خودتان را از یاد نبرید. با یک روانشناس صحبت کنید، به دوستان و اعضای خانواده خود نزدیک بمانید و به گروه های حمایتی بپیوندید. خود-مراقبتی بسیار حایز اهمیت است.
با این حال، اگر به این فکر میکنید که تا 18 سالگی فرزندتان صبر کنید و بعد طلاق بگیرید، سوالات زیر را دربارهی محیط خانه از خودتان بپرسید:
- این محیط برای شما و کودکتان سالم است؟
- امکان آشتی و صلح وجود دارد؟
- شما و همسرتان با دریافت مشاوره از یک مشاور ازدواج موافق هستید؟
اگر پاسخ «خیر» است، به یاد بیاورید که گاهی بهترین راه، طلاق، تعهد به والدگری مشترک ولی جدای از هم و حفظ روتین زندگی کودکان است.
چطور خبر جدایی را به فرزندم بدهم؟
مطمینا اطلاع دادن از طلاق به کودکان کار راحتی نیست. اما بسیار مهم است که پیش از جداشدن، موضوع را با فرزندتان در میان بگذارید. چند گام وجود دارد که در این مسیر میتوانید طی کنید.
-
در مورد چیزی که میخواهید بگویید، برنامه ریزی کنید
این بحث را برای زمان خواب، قبل از رفتن به مدرسه، روزهای خاص مانند تولد یا تعطیلات مهم نگذارید. بهتر است زمانی در پایان هفته باشد که به صورت خانوادگی دور هم هستید. اگر انجام این کار با همسرتان خیلی دشوار است یا اگر نمیتوانید در مورد زمان و نحوه گفتگو به توافق برسید، از یک مشاور روانشناس کمک بگیرید.
-
تا جای ممکن هر دوی شما با هم با فرزندتان صحبت کنید
احتمالا گام دشواری است. اما به کودکتان نشان میدهد که به عنوان والدینش در قبال او متعهد هستید. مهم است که فرزندتان در یک زمان این خبر را از مادر و پدرش بشنود؛ نه از خواهر یا برادری که زودتر مطلع شده. پس اگر فرزندانی از سنین مختلف دارید، برای کاهش تاثیر طلاق بر کودکان، اطلاعات ابتدایی را به همه آنها همزمان و در کنار هم بدهید. بعدا میتوانید در زمانی دیگر کودکان بزرگ تر را از جزییات بیشتری مطلع کنید. اگر دور هم جمع شدن ممکن نیست، از روانشناس کمک بگیرید.
-
روایتی بدون سرزنش داشته باشید
سعی نکنید بگویید تقصیر چه کسی بوده. شاید مایل باشید فرزندتان حقیقت را بداند. مثلا ممکن است بخواهید آنها بدانند که «بابا خیانت کرده» یا «مامان میخواد ما رو ترک کنه». اما این فرزند شما را سردرگم میکند و دانستنش برای آنها سالم نیست. حقیقت، کمتر از ارایهی حمایت و اطمینان خاطر اهمیت دارد. در مورد تصمیم طلاق، از کلمه «ما» استفاده کنید. میتوانید بگویید:
- «ما کنار هم خوشحال نیستیم»
- «هر دوی ما میخوایم دعوا رو تموم کنیم»
- «ما سعی کردیم تفاوت هامون رو حل کنیم اما نتونستیم»
-
دلیل این اتفاق را به آنها بگویید
گفتن جزییات درست نیست. با این حال، کودک شما نیاز دارد بداند چرا این اتفاق در حال رخ دادن است. کودکان بزرگ تر ممکن است خواهان شنیدن جزییات باشند تا علت تغییر زندگی شان را درک کنند. پس سعی کنید توضیحاتی کلی و عاری از شماتت آماده کنید:
- امیدوار بودیم هیچ وقت این اتفاق نیفته اما انگار دیگه نمیتونیم رابطه مون رو درست کنیم
- هدف های ما توی زندگی با هم متفاوته و نمیتونیم با هم به اونها برسیم
- ما همدیگه رو دوست داریم و میخوایم با هم دوست بمونیم، ولی دیگه عاشق هم نیستیم
-
به آنها بگویید چه چیزی تغییر خواهد کرد و چه چیزهایی مثل قبل باقی میماند
مهم ترین چیزی که فرزندتان میخواهد بداند این است که طلاق چگونه بر زندگیاش تاثیر خواهد گذاشت. میتوانید صادقانه او را برای این تغییرات آماده کنید. اگر در مورد چگونه دیدن فرزندان با همسرتان به توافق رسیده اید، این برنامه زمانی را به آنها اطلاع دهید. اگر هنوز چیزی مشخص نیست نیز به آنها بگویید که در این مورد فعلا چیزی نمیدانید، اما به محض اطلاع یافتن، به آنها خبر خواهید داد. در مورد چیزهایی که ثابت میمانند به آنها قوت قلب دهید، مثلا: مدرسه، دوستان، کلاس های ورزشی و سایر فعالیت ها. به آنها اطمینان خاطر دهید که عشق تان به آنها هیچ گاه از بین نمیرود. بگویید:
- «مامان و باباها میتونن از هم جدا بشن اما هیچ کدوم نمیتونن از بچههاشون طلاق بگیرن»
-
به آنها بگویید کدام والد خانه را ترک خواهد گفت
بگویید کدام والد از خانه میرود، کجا ساکن خواهد شد و چه زمان هایی به دیدن او خواهد آمد. لازم است بچه ها بدانند که روابط باکیفیتشان با هر دو والد حفظ خواهد شد؛ حتی اگر زیر یک سقف نباشند. بگویید:
- «ما هنوز یه خانواده ایم، فقط توی دوتا خونهی متفاوت»
-
قوت قلب دادن بسیار مهم است
بچه ها به اطمینان خاطر زیادی نیاز دارند تا مطمین شوند به خاطر آنها طلاق نمیگیرید. از آنجایی که در آغاز جدایی، خیلی از مسایل هنوز مبهم است، به آنها قول ندهید که هرگز از این خانه جابجا نمیشوید، مثل هر سال به اردوی تابستانی خواهید رفت و … برای کاهش تاثیر طلاق بر کودکان، تا زمانی که مطمین نشدید، قول ندهید. در عوض، در مورد مسایل حالِ حاضر به آنان قوت قلب دهید. مثلا:
- تو همچنان به همین مدرسه میری
- هنوز میتونی با دوستات جشن تولد بگیری
- وقتی به این تغییرات جدید عادت کنیم، اوضاع خوب میشه
-
واکنش آنها هرچه باشد، طبیعی است
این خبر ممکن است کاملا پیش بینی ناپذیر و شوکه کننده باشد. آمادهی هر واکنشی باشید؛ از هیچ واکنشی نشان ندادن تا گریه و خشم شدید. آنها ممکن است ندانند چطور هیجانات خود را نشان دهند و ساکت شوند. هنگام ارایه این خبر، آرام باشید تا کودکتان اضطراب کمتری را احساس کند. با این حال، اشکالی ندارد اگر آنها شما را غمگین ببینند؛ این به آنها اجازه میدهد احساسات خود را نشان دهند. فقط مطمین شوید قادر به کنترل هیجانات خود هستید تا آنها مجبور به مراقبت از شما نشوند. به آنها اطمینان دهید که همه اعضای خانواده پس از مدتی با این تغییر سازگار میشوند و حالشان خوب میشود.
سخن پایانی
کیت شارف، نویسنده کتاب «جنگهای طلاق و والدین» مینویسد که نظام حقوقی اغلب لحن بسیار خصمانهای به طلاق میدهد. به جز زمانی که شرایط شما به گونه ای باشد که نتوانید از نبرد اجتناب کنید، سعی کنید وارد جنگ برد و باخت با همسر سابق تان نشوید. کودکان تقریباً همیشه قربانی این درگیری هستند. آرتور لیونوف روانشناس کانادایی در کتاب خود به نام طلاق خوب توضیح میدهد که چرا طلاق برای کودکان بسیار دشوار است و والدین و درمانگران چه کاری میتوانند برای کمک به آنان انجام دهند. به گفته لیونوف، حفظ تصویر ذهنی محبوب کودک از خود با دو والد زیستی اش حیاتی است، زیرا این تصویر ذهنی اساس هویت کودک را تشکیل می دهد.
یک پیام مهم برای والدین پس از طلاق این است که سعی کنید تا حد امکان رابطه مستمر با همسر سابق تان را حفظ کنید؛ کسی که همیشه، چه خوب و چه بد، والدِ دیگر فرزندان شما خواهد بود. به خاطر فرزندانتان، سعی کنید تا در والدگری به روشی سازنده، همکارانه و محترمانه با یکدیگر مشارکت کنید تا بتوانید از تاثیر طلاق بر کودکان بکاهید.
شما بنویسید. اگر تجربه طلاق والدین را داشتهاید، برایمان بنویسید در چه سنی این اتفاق افتاد؟ شما چه واکنشی نشان دادید؟ اگر از همسرتان جدا شدهاید، چطور این موضوع را به فرزندتان اطلاع دادید؟ کارشناسان ما نظرات و سوالات شما را میخوانند و به آنها پاسخ میدهند.
منابع
https://www.psychologytoday.com
کلینیک روانشناسی سها٬ مرکز ارائه خدمات مشاوره روانشناسی٬ مشاوره آنلاین٬ مشاوره خانواده و مشاوره جنسی