معرفی رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان به دنبال دارد
رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان را باعث میشود! موضوعی که معمولاً مورد غفلت قرار میگیرد، زیرا کم لطفی به والدین تلقی می شود. عموماً ما با جملاتی سرسری مانند «همۀ والدین بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند» یا «آنها بهترین کار ممکن را انجام دادند» والدین را ستایش می کینم.
گاهی اوقات، این درست است که والدینِ زیر سوال رفته، واقعاً تمام تلاش خود را کرده اند یا بهترین ها را برای فرزندان خود خواسته اند. با این حال، این برای محافظت از فرزندانشان یا ارائۀ مراقبت های عاطفی و روانی مورد نیاز آنها کافی نبوده است. و متأسفانه، بسیاری از والدین بدون اینکه متوجه باشند مشکلی وجود دارد، ممکن است در ارتباط با فرزندانشان مرتکب عادتهای غلط و رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان شان را به همراه دارد، شوند.
رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان را رقم میزند، در این مقاله فهرست کرده ایم، که همگی در همۀ والدین وجود ندارند، اما حضور تعدادی از آنها هم می تواند بسیار خطرناک باشد. کودکان والدین سمی اغلب حتی در بزرگسالی رنج می برند. آنها ممکن است در آینده همسران سمی را انتخاب کنند یا خودشان به یک همسر (یا والد) سمی تبدیل شوند. این امکان وجود دارد که آنان تا پایان عمر با احساس ارزشمندی و سلامت روان خود درگیر باشند.
بیشتر بخوانید: روانشناسی کودک
در ادامه فهرستی از عادات سمی که والدین باید از آنها آگاه باشند و از انجامشان بپرهیزاند، ارائه می کنیم:
-
آنها انتظار دارند که فرزندانشان در مورد همه چیز با آنها موافق باشند.
برخی از کودکان با والدینی بزرگ می شوند که به آنها اجازه نمی دهند افکار یا عقاید متفاوتی را بیان کنند. اگر با چنین والدینی مخالف باشید، ممکن است شما را متهم کنند که سرسخت، سرکش، احمق یا بدتر از آن هستید.
بخصوص در مسائل دینی این مسئله رایج است. برخی والدین احتمالاً برای عدم موافقت فرزندان با عقایدشان تنبیه یا مجازات هم اعمال می کنند. این والدین معمولاً اجازۀ سوال پرسیدن را به فرزندشان نمی دهند، زیرا حتی پرسیدن یک سؤال سادهتر دید فرزند را به باورهای آنها نشان می دهد.
-
آنها فرزندان خود را به عنوان افراد خودمختار نمی بینند.
برای بسیاری از والدین سمی، فرزندشان صرفاً امتداد خودشان است و نمی توانند او را به شکل موجودی مستقل بپذیرند.
والدینی مانند این اغلب به اشتباه معتقدند «کودکان باید دیده شوند، نه اینکه شنیده شوند». آنها به دنبال این عقیده رفتارهای مناسب سن کودک را مانند عصبانیت، بدخلقی یا گریه کردن به درستی و با عشق و درک حل نمی کنند، زیرا اهمیتی نمی دهند که علت زیربنایی این رفتارها در فرزندشان چیست. آنها فقط می خواهند این رفتار ناخوشایند متوقف شود. این نوع از والدین اغلب درگیر این ایده هستند که فرزندپروری موفق باید منجر به ایجاد کودکان مطیع شود که هرگز باعث شرمساری والدین خود نشوند.
به خصوص وقتی کودک بزرگتر می شود، برخی از والدین واقعاً در اختصاص دادن فضای خصوصی به آنها مشکل دارند. مثلاً ممکن است دفترچۀ خاطرات بچه هایشان را بخوانند.
کودکانی که می خواهند در اتاقشان را قفل کنند یا به تنهایی روی پروژه ای کار کنند، احتمالاً مورد سوء ظن چنین والدینی قرار می گیرند. این والدین به خیال خود معتقداند بچه ها نیازی به حریم خصوصی ندارند مگر اینکه به دنبال مخفی کاری باشند! و نمی دانند در حال غافل شدن از نیازهای عاطفی مهم فرزندشان هستند.
-
از روی عصبانیت یا ترس خود، بچه ها را تنبیه می کنند
بسیاری از والدین سمی ممکن است وقتی فرزندشان رفتار منفی ای نشان میدهد، احساس عصبانیت، ناامیدی، خجالت یا حتی ترس کنند و به دنبال این احساسات در خود، بدون درک علت رفتار بچه ها، آنها را تنبیه کنند.
کتک زدن، سرزنش کردن و تمسخر برای یک والد سمی به معنای اعمال «انضباط» است. فرزندان آنها ممکن است از آنان بترسند، برنجند یا کاملاً احساس بی ارزشی کنند، با این حال والدین سمی اغلب اهمیتی نمی دهند و چشمان خود را روی واقعیت می بندند.
بیشتر بخوانید: مشاوره کودک
-
دست به مقایسه و قضاوت می زنند
برخی از شما با والدینی بزرگ شدید که مدام میپرسیدند چرا نمیتوانید بیشتر شبیه جیل یا جانی باشید. شاید به نظر می رسید که آنها در مورد تک تک همکلاسی های شما چیز خوبی برای گفتن دارند، اما وقتی نوبت شما می شد، تنها کاری که انجام می دادند شکایت کردن یا ارائۀ نصیحت هایی برای انجام یک رفتار متفاوت بود.
برخی از والدین انگار مجبوراند آنچه را که خلق کرده اند (فرزندانشان) از بین ببرند! این یکی از رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان را باعث میشود! تلقی می شود.
-
آنها می خواهند فرزندانشان راه آنها را دنبال کنند یا رویاهای محقق نشدۀ آنان را زندگی کنند
بسیاری از مردم میخواهند به بچههایشان دوران کودکی بهتری نسبت به دورانی که خود داشتهاند هدیه کنند، و این موضوع ذاتاً بد یا سمی نیست.
اما والدین سمی اغلب از فرزندانشان انتظار دارند که رویاهای برآورده نشدۀ خود را برآورده کنند یا انتخاب هایی انجام دهند که آنها را خوشحال کند، بدون اینکه در نظر بگیرند فرزندانشان واقعاً چه می خواهد. مثلاً ممکن است فرزندان خود را به سمت مشاغل خاص سوق دهند یا برای ازدواجکردن و بچه دارشدن آنان را تحت فشار بگذارند. از این طریق آنها به چیزهایی می رسند که در زندگی شخصی خود از رسیدن به آنها جا ماندند.
مردم دوست دارند بگویند همۀ والدین بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند، اما بسیاری از ما می دانیم که این به سادگی درست نیست. برخی از والدین سمی وقتی فرزندانشان خوشحال هستند ناراحت اند. آنها ممکن است نسبت به فرزندان خود حس حسادت یا رنجش داشته باشند. برخی شاید بگویند کاش هیچ وقت بچه دار نمیشدند تا مجبور نبودند برخی احساسات خود را فدای نیازهای فرزندشان کنند.
والدینی مانند این اغلب فرزندان خود را تخریب می کنند. شاید بکوشند با اظهارات غیراخلاقی نسبت به ظاهر یا توانایی کودکان احساس ارزشمندی او را نابود کنند.
-
حساب امتیازها را نگه می دارند
برخی از والدین کمک هایی را که فرزندشان از آنها خواسته، یادداشت می کنند یا به ذهن میسپارند و در آینده ای دورتر آن را مطرح می کنند.
آنها به جای اینکه به فرزندان خود بیاموزند که خانواده همیشه حامی اعضای خود است، به بچه ها این حس را می دهند که محبت خانواده محدودیت های سختی دارد و دائمی نیست.
-
فرزندان آنها اجازه ندارند سؤال بپرسند یا احساسات صادقانۀ خود را بیان کنند
والدین سمی اغلب در پردازش احساسات انسانی که متعلق به خودشان نیستند افتضاح عمل میکنند.
وقتی فرزندان احساسات صادقانۀ خود را بیان میکنند، والدین سمی اغلب توصیه میکنند که نباید چنین احساسی داشته باشند. بارها و بارها، فرزندانشان این پیام را دریافت می کنند که به خاطر داشتن افکار و احساسات خود لایق سرزنش هستند. در این حالت برای بچه ها بسیار دشوار است که به رشد هیجانی دست یابند.
این در مورد سوالات نیز صدق میکند. این والدین بدون اینکه دلیل آن را توضیح دهند به فرزندان خود می گویند که سؤالات «احمقانه» یا «نامناسب» نپرسند. این والدین معمولاً پاسخ درست را نمیدانند و شاید از ناآگاهی خود ناراحت اند یا نمیدانند چگونه وقت و انرژی را صرف پاسخگویی به فرزندانشان کنند.
بیشتر بخوانید: مشاوره خانواده
-
از احساس گناه برای رسیدن به مقضود خود استفاده می کنند
والدین سمی به احساس گناه و کنترلگری غیرمستقیم متوسل میشوند تا شما را وادار به تغییر عقیدۀ خود کنند. مثلاً با اینکه میدانند در تعطیلات برنامه دارید تا به یک سفر بروید، از شما میخواهند به خانۀ آنها بروید. گاهی اوقات، کنترلگری بسیار ظریف و گاهی اوقات، آشکار خواهد بود؛ در هر صورت به شمایی که که به سادگی نمی خواهد مادر یا پدر خود را ناامید کنید، استرس مشابهی تزریق میشود.
در یک رابطۀ سالم والد و فرزندی، هر دو طرف میتوانند رنجش، ناامیدی و ناراحتی خود را بدون درخواست یا اصرار بر رد خواستهها و نیازهای طرف مقابل ابراز کنند.
-
به عنوان نوعی تنبیه، عشق و محبت خود را دریغ می کنند
والدین دارای رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان را باعث میگردد، اغلب انگیزه ای برای آرامکردن فرزند «بدرفتار» خود ندارند. درعوض، آنها اغلب به عنوان وسیلهای برای «تنبیه»، محبت خود را از فرزند دریغ میکنند. این والدین معمولاً با نشاندادن نگاههای خشن به فرزندانشان، امتناع از در آغوش گرفتن یا گفتن به بچه هایشان که دیگر آنها را دوست ندارند، آنها را تنبیه میکنند. شرم، هرگز یک محرک مفید نیست. در این صورت، شما فقط رفتار بدتری را القا میکنید، یا بچه ها یاد خواهند گرفت که حقیقت را از والدین سمی خود پنهان سازند.
برخی از والدین سمی نمی توانند یک مشکل بزرگ را از یک مشکل کوچک تشخیص دهند. از نظر آنها هر نافرمانیِ کوچک، هر نمرۀ پایین و هر جوراب کثیفی ولوشده روی زمین، پایان دنیاست!
چنین والدین سمی ای ممکن است کودکان مضطربی را پرورش دهند که از شکست خوردن گریزان اند.
-
آنها از فرزندان خود انتظار دارند که خوب به نظر برسند
والدین سمی اغلب به ظاهر بیش از حد اهمیت می دهند. آنها به آنچه فرزندشان آموخته و اینکه آیا آنها شاد و سازگار هستند یا نه اهمیتی نمیدهند. فقط می خواهند بدانند که فرزندشان دیگران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این والدین ممکن است تنها به چیزهایی مانند نمرات، زیبایی ظاهری، وضعیت شغلی یا شهرت توجه داشته باشند.
آنها درک نمی کنند که افراد برای رشد یافتن، به فضا و آزمون و خطا نیاز دارند و لازم نیست همیشه در اوج باشند.
-
نه مسئولیت میپذیرند و نه عذرخواهی می کنند
برخی از والدین هرگز به خاطر اشتباهاتی که مرتکب می شوند از فرزندان خود عذرخواهی نمیکنند. به عقیدۀ آنها، به طور پیش فرض همیشه حق با والدین است. این یکی از رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان را باعث میشود.
با این حال، هنگامی که اوضاع بهم میریزد، این والدین اولین کسانی هستند که محرکهای بیرونی را مقصر میدانند. مثلاً اگر فرزندانشان در جلسات روان درمانی شرکت کنند، ممکن است به طعنه بپرسند «این بار قراره با روانشناست به دنبال چه عیبی در من بگردی؟». آنها اغلب خود را به عنوان قهرمان از خود گذشته می بینند.
این نوع از والدین سمی اغلب نمیدانند چرا بچههایشان وقتی بزرگ میشوند با آنها صحبت نمیکنند. آنها هرگز به اشتباهی که انجام داده اند فکر نمی کنند.
هرکسی زمانی که از تاثیر شگرف تعاملات والدین با فرزندان بر شکلدهی بقیۀ زندگی آنان غافل شود، میتواند والدی سمی شناخته شود. و بسیاری از ما متأسفانه خودمان با والدین سمی بزرگ شده ایم، به این معنی که حداقل به نحوی عادت کرده ایم که برخی از ویژگی های منفی را «عادی» یا حتی سالم بدانیم.
خبر خوب این است که چه پدر و مادر باشیم چه نباشیم، نیازی به تکرار چرخه های سمی با عزیزانمان نداریم. ما میتوانیم ویژگیهای منفی را که در خانوادههایمان جریان دارد، شناسایی کنیم و دست کم در رفتار خودمان، به این چرخه پایان دهیم. مطمئناً رفع رفتارهای سمی والدین که نابودی زندگی فرزندان را رقم میزند، به تلاش زیادی نیاز دارد، اما شدنی است. می توانید در این راستا از کمک مشاوران متخصص کلینیک روانشناسی سها بهرهمند شوید.
منبع: با تلخیص