سواد رابطه عاطفی به معنای فهم و توانایی تمرین راههای سالم ارتباط برقرار کردن است. در این مقاله به تعریف سواد رابطه عاطفی و شیوههای تقویت آن میپردازیم.
حریم خصوصی پس از ازدواج به چه معناست؟
سواد رابطه عاطفی چیست؟
سواد رابطه عاطفی چیست؟ احتمالا شنیدهاید که ارتباط کلید هر رابطهای است. این موضوع پیش پا افتاده به نظر میرسد، اما صحت دارد. اینکه به دیگران بگوییم ارتباط سالم مهم است، آسان است اما توضیح اینکه چطور ارتباط برقرار کنیم، چندان ساده نیست.
یک تعریف صحیح از ارتباط عبارت است از: «انتقال یا به اشتراکگذاری موفقیتآمیز افکار و احساسات». برای برقراری ارتباط مناسب، نه تنها نیاز داریم گویندهی خوبی باشیم، که لازم است شنوندهی عالیی نیز باشیم.
سواد رابطه عاطفی یعنی راه های سالم برقراری ارتباط را بشناسیم و طبق آنها رفتار کنیم. در ادامه شیوههای صحیح برقراری ارتباط را توضیح خواهیم داد.
وقتی از سواد رابطه عاطفی برخورداریم، از چه کارهایی دوری میکنیم؟
وقتی از سواد رابطه عاطفی برخورداریم، از رفتارهای زیر دوری میکنیم:
-
رفتار منفعل-تهاجمی
پرخاشگری منفعل راهی برای ابراز خشم پنهان به جای پرداختن رودررو به درگیری است.
شما ممکن است:
- لطیفههای بیمعنی در مورد اینکه همسرتان همیشه دیر میکند، تعریف کنید
- با آنها به خاطر تاخیرشان قهر کنید
- تصمیمات آنها را موشکافی کنید
همه این رفتارها به شما امکان میدهد تا ناامیدی خود را بدون نیاز به صحبت در مورد آن ابراز کنید. با این حال شاید در لحظه احساس رضایت داشته باشید، اما در درازمدت هیچ اثر مثبتی نخواهد داشت.
-
نادیده گرفتن مسایل
اجتناب از درگیریها هیچ کمکی به شما نخواهد کرد. نادیده گرفتن مسایل فقط به آن ها فضا و زمان میدهد تا در آینده به مشکلی بزرگتر بدل شوند.
-
استفاده از گفتار پرخاشگرانه
وقتی در گفتگو با شریک زندگی خود، آشکارا حالت تدافعی یا خصومتآمیز به خود میگیرید، از سواد رابطه عاطفی بیبهره میمانید.
گفتار پرخاشگرانه میتواند شامل موارد زیر باشد:
- بالا بردن صدا
- سرزنش یا انتقاد کردن
- کنترل یا تسلط بر مکالمه
فنون تقویت سواد رابطه عاطفی
برای تقویت سواد رابطه عاطفی خود میتوانید فنون زیر را به کار ببرید:
سوالات با پایان باز بپرسید
ارتباط تنها به معنای صحبت کردن در مورد چطور گذراندن روز یکدیگر و حرفزدن در مورد محتوای ناهار یا شام نیست. منظور، عمیقشدن در مسایل و شناخت شریک عاطفیتان تا جای ممکن است. عمیق شدن در مسایل خصوصا برای کسانی که هیچوقت با بحث از احساسات خود راحت نبودهاند، ساده نیست. و البته ضرورتی هم ندارد همهی گفتگوها را بسیار صمیمانه سازیم.
راههایی برای انجام این کار بدون فشار آوردن به پارتنرتان وجود دارد. برای مثال، به جای پرسیدن سوالات بله یا خیر مانند «روز خوبی داشتی؟» سعی کنید سوالات بازتری بپرسید؛ مانند «روزت چطور بود؟». بله، باز هم ممکن است با یک پاسخ کوتاه («خوب»، «مثل همیشه») روبرو شوید، اما پرسیدن سوالات باز به آنها فرصت میدهد تا در صورت تمایل اطلاعات بیشتری به اشتراک بگذارند.
به خاطر داشته باشید که همه به راحتی قادر به درددلکردن نیستند. اگر شریک زندگیتان اطلاعات زیادی را با شما به اشتراک نمیگذارد، صبور باشید. ما دور احساسات خود مرزهایی میکشیم و مرزهای هر کسی متفاوت است. بنابراین، مراقب حد و حدود عاطفی آنها باشید و به مرزهایشان احترام بگذارید. همانطور که آنان باید از شما مراقبت کنند و بهتان احترام بگذارند.
سرنخ های غیرکلامی را بشناسید
اگر شریک زندگیتان میگوید «روز خوبی داشتم» اما لحن صحبتش عصبانی، ناراحت یا بیقرار به نظر میرسد، ممکن است موضوع دیگری در میان باشد که او هنوز برای گفتنش آماده نیست. ارتباط فقط در مورد کلماتی که به زبان میآوریم نیست، بلکه نحوه بیان آنها نیز اهمیت دارد. لحن و نگرش ما خیلی بیشتر از کلماتی که از دهانمان بیرون میآیند، در مورد ما افشا میکند. دریافت نشانههای غیرکلامی واقعا یک مهارت است. به حالات صورت، دستها (آیا میلرزند یا بیقرارند؟)، زبان بدن (آیا تماس چشمی برقرار میکنند؟ آیا دستهایشان را روی هم گذاشتهاند؟) نگاه کنید و به لحن صدای آنها گوش دهید.
سعی نکنید ذهن آنها را بخوانید
برای تقویت سواد رابطه عاطفی، ذهنخوانی نکنید. گاهی اوقات میتوانید فقط با نگاه کردن به کسی بفهمید او چه احساسی دارد. اما انجام این کار همیشه آسان نیست. به همان اندازه که میخواهیم ذهنخوانی کنیم، نمیتوانیم و نباید هم بتوانیم. بنابراین، اگر مطمین نیستید همسرتان چه احساسی دارد، از او بپرسید.
چرا باید ازدواج کنم؟ مهم ترین دلایل ازدواج
اگر از شریک زندگیتان انتظار دارید تا ذهن شما را بخواند، لحظهای مکث کنید؛ از این واقعیت که آنها به جای نادیده گرفتن مشکل، تلاش میکنند از شما بپرسند چه اتفاقی افتاده، سپاسگزار باشید. تمام سعی خود را بکنید تا وقتی که آماده صحبت کردن در آن مورد بودید، به آنها بگویید چه احساسی دارید. این درست نیست که بگوییم حالمان خوب است در حالیکه خوب نیستیم؛ بعد از پارتنرمان برای اینکه حال ما را نفهمیده، خشمگین باشیم. در مورد احساسی که دارید، تا جای ممکن صادق باشید و سعی کنید قبل از اینکه به انفجار برسید، آن را به روشی سالم بیان کنید. رفتار مستقیم و بی پرده همیشه بهتر از حالت تهاجمی منفعل جواب میدهد. تا جای ممکن روراست باشید.
گفتگو، جاده ای دو طرفه است
وقتی با شریک عاطفی تان گفتگو میکنید، به این توجه کنید که چند بار از «من»، «تو» یا «ما» استفاده میکنید. اگر گفتگوی شما عمدتا درباره خودتان است، نمیتوان نام این بحث را گفتگو گذاشت. این موضوع را با پارتنرتان در میان بگذارید. سوالاتی را در مورد اینکه چه احساسی دارند، به چه چیزی فکر میکنند و چه اتفاقاتی درونشان در جریان است، بپرسید. اگر پی بردید که خیلی از واژهی «تو» استفاده میکنید، موضوع چیست؟ آیا در حال سرزنش یا گرفتن انگشت ملامت به سمت آنها هستید؟
برای بهبود سواد رابطه عاطفی باید بدانید که روابط حول هر دو نفر شکل میگیرند. بنابراین لازم است هر یک اظهار نظری مساوی در مورد مسایل داشته باشید. هر دو نفر باید احساس شنیده شدن کنند. هر دو باید آنچه را که در ذهنشان میگذرد به اشتراک بگذارند. اگر احساس میکنید شریک زندگیتان کسی است که بر گفتگوهای شما مسلط میشود و به شما اجازه ورود نمیدهد، مهم است این موضوع را به او بگویید. امکان دارد آنها ندانند که بر گفتگو غلبه دارند. گفتگو مانند یک مسابقه تنیس است. توپ باید به طور طبیعی به سمت هر فرد جریان یابد.
زمانی را برای گفتگو کنار بگذارید
شاید تا پیش از ازدواج همیشه ارتباطی عالی با پارتنرتان داشتید، اما زندگی مشترک میتواند همه چیز را تغییر دهد. اکنون فضای مشابهی را به اشتراک میگذارید. بهتر است در مورد مسایل مهم (مانند نحوه خرج کردن درآمد) و مسایل نه چندان مهم (چه کسی کیسهی زباله را بیرون ببرد) صحبت کنید. صحبت کردن در مورد این مسایل بسیار مهم است؛ زیرا اگر بحث نکنید هرگز متوجه نمیشوید چه چیزی برای طرف مقابلتان اهمیت دارد.
میتوانید یک «جلسه» هفتگی داشته باشید که در آن یک ساعت را به بیان نظر خود در فضایی بدون قضاوت اختصاص دهید. این به شما امکان میدهد تا احساس شنیدهشدن و مورد احترام بودن کنید.
به آنها بگویید به چه چیزی نیاز دارید
گاهی اوقات، فقط نیاز داریم حمایت شریک عاطفیمان را بشنویم؛ حتی با شنیدن یک جمله ساده مانند: «آره این واقعا بده، متاسفم!». در مواقعی دیگر، نیاز به مشاوره و توصیه داریم. همانطور که قبلا اشاره کردیم، هیچ یک از ما توانایی ذهنخوانی نداریم. بنابراین مهم است سعی کنید شریک زندگی خود را در جریان قرار دهید تا واکنش درستی داشته باشد. میتوانید پیش از آغاز صحبت بگویید: «من الان فقط باید حرف بزنم و دنبال هیچ توصیهای نیستم، فقط به حمایتت نیاز دارم» یا «من واقعا به توصیه و نظرت توی این موقعیت نیاز دارم». اینگونه به آنها اطلاع میدهید که دقیقا در لحظه به چه چیزی نیاز دارید.
سواد رابطه عاطفی به شما میگوید که آشکارا در مورد نیازهایتان حرف بزنید. صحبت مستقیم درباره آنچه نیاز دارید، همچنین میتواند تا حدی سوتفاهم یا استرس را در یک موقعیت خاص کم کند. با اطلاع دادن از قبل به شریک زندگیتان، شاید بتوانید از اختلافات غیرضروری ناشی از یک ارتباط نادرست جلوگیری کنید.
ارتباط یک مهارت است
در نهایت، ارتباط یک مهارت است؛ به این معنی که همیشه جا برای پیشرفت وجود دارد. با شریک زندگی خود تلاش کنید تا بفهمید چگونه میتوانید ارتباط سالمی داشته باشید و با هم به توافق برسید. تا میتوانید صادق، بی پرده، مهربان و متفکر باشید.
شما بنویسید؛ سواد رابطه عاطفی را چطور معنا میکنید؟ شما از چه راههایی برای تقویت سواد عاطفی خود استفاده میکنید؟ نظراتتان را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع:
کلینیک روانشناسی سها٬ مرکز ارائه خدمات مشاوره روانشناسی٬ مشاوره آنلاین٬ مشاوره خانواده و مشاوره جنسی