سوگ در کودکان اتفاق غمانگیزی است. با توجه به آسیبپذیر بودن بچهها، ممکن است به این فکر کنیم که آیا آنها هیچوقت میتوانند با فقدان یک عزیز کنار بیایند؟ آیا ممکن است کودکان برای سوگ معنایی پیدا کنند و به رشد برسند؟ شگفتآور است اما باید بگوییم: بله! در این مقاله درباره سوگ در کودکان بیشتر میخوانیم.
بیشتر بخوانید: آیا بازماندگان تروما در زمان بحران بهتر از دیگران عمل می کنند؟
آیا کودکان میتوانند برای سوگ معنا پیدا کنند؟
شاید تعجب کنید، اما بله! هرچقدر هم که فقدان یک عزیز برای کودکی سخت باشد، او میتواند در نتیجه این تجربه رشد کند.
خیلی از مردم، شامل کودکان و نوجوانان، نه تنها میتوانند فقدانهای دشوار را مدیریت کنند، بلکه قادر به رشد پس از سوگ نیز هستند.
علایم رشد پس از تروما یا فقدان چیست؟
دانشمندانی که تروما و فقدان را مطالعه میکنند، پی بردند که بعد از رویارویی با تجارب چالشانگیز زندگی، انواع تغییرات مثبت روانشناختی میتواند رخ دهد. کالهون و تدسکی این مفهوم را رشد پس از تروما نامیدند. آنان ادعا کردند که تغییرات مثبت زیر در خیلی از افراد آشکار است:
- قدردانی بیشتر از زندگی
- قدردانی بیشتر از روابط و تقویت روابط نزدیک
- شفقت و نوعدوستی بیشتر
- شناسایی امکانات جدید یا هدفیابی در زندگی
- آگاهی و استفاده بیشتر از نقاط قوت شخصی
- تقویت رشد معنوی
- رشد خلاق
بسیاری از مردم ترجیح میدهند «به جنبههای مثبت نگاه کنند» و روی اتفاقات دشواری که برایشان رخ میدهد، تمرکز نکنند. زن جوانی بود که میگفت وقتی در کودکی صدمهای میدید، مادرش میگفت: «تظاهر کن که این اتفاق نیفتاده».
با این حال، کالهون و تدسکی دریافتند که دو مورد زیر است که به رشد از دل تجارب دشوار کمک میکند:
- ابتدا توانایی تصدیق این که رویداد ناگوار رخ داده
- و سپس فکر کردن و پردازش احساسات دردناک مرتبط با آن.
کودکان نیز میتوانند پس از تجربه تروما رشد کنند
دو محقق دیگر، تاد کاشدان و جنیفر کین نیز این موضوع را مورد مطالعه قرار دادند. آنها با بررسی گروهی از دانشجویان، به مطالعه این مورد پرداختند:
- میزان تمایل افراد به اجتناب از افکار و احساسات دردناک در مقابل میزان تمایل به پردازش آنها.
در این مطالعه، بیشترین آسیبهای گزارش شده شامل مرگ ناگهانی یکی از عزیزان، تصادفات وسایل نقلیه موتوری، شاهد خشونت خانگی بودن و بلایای طبیعی بود.
کاشدان و کین دریافتند که هر چه فرد پریشانی بالاتری را تجربه کند، رشد پس از تروما بیشتر خواهد بود. اما نکته اینجاست؛ این رشد فقط در افرادی رخ میداد که از احساسات خود اجتناب نکردند یا به ندرت این کار را انجام دادند.
این یافتهها توصیه میکند که کودکان را به تجربه و صحبت در مورد احساسات خود پس از فقدان تشویق کنید. همچنین از اهمیت رواندرمانی برای کودکان و نوجوانانی حمایت میکند که در تجربه یا بیان احساساتشان مشکل دارند.
اثرات مثبت فقدان یا سوگ در کودکان
محقق دیگری، جسیکا کوبلنز، به طور خاص کودکانی را مورد مطالعه قرار داد که یکی از والدین خود را از دست داده بودند. او میخواست دریابد چه چیزی در روند سوگواری آنها مفید و چه چیزی مانع آن است.
او همچنین متوجه شد که رشد پس از فقدان رخ میدهد. یکی از کودکان در مطالعه او گفت که میل بالایی به زندگی دارد و نمیخواهد زمان را تلف کند یا حسرت به دل بماند. دیگری گزارش داد که مستقلتر شده است. بعضی دیگر گفتند یاد گرفتهاند از افراد ایمن زندگیشان کمک بگیرند. برخی دریافتند که ورزش روش خوبی برای مقابله با احساسات دردناک است و برخی دیگر شوخطبعی را مفید دانستند.
چه میشود که افراد رشد پس از تروما یا سوگ را تجربه میکنند؟
زن جوانی به نام تیگان یک بار به من گفت اتفاقی که پس از فوت مادرش افتاد، شغل آیندهی او را شکل داد. او توضیح داد که یکی از معلمانش هر هفته پس از مرگ مادرش با او تماس میگرفت و توجه، حمایت و راهنمایی مورد نیازش را برای او فراهم میکرد. این معلم، الهامبخش تیگان شد و او تصمیم گرفت که مشاور سوگ کودکان و نوجوانان شود. او میخواست همانطور که معلمش به او کمک کرده بود، راهنمای کودکان دیگر شود.
سالها، کالهون و تدسکی اثرات مثبت تروما و فقدان را مورد مطالعه قرار دادند. آنها پی بردند که برخی از افرادی که تروماهای قابل توجهی داشتند، تغییرات مثبتی را تجربه کردند. این تغییرات شامل بهبود روابط، روشهای جدید برای زندگی، قدردانی بیشتر از زندگی، احساس قدرت شخصی بالاتر و افزایش رشد معنوی است.
افراد پس از تروما یا سوگ چه تجاربی دارند؟
آنها همچنین به چند تناقض جالب برخوردند. افرادی که با آنها مصاحبه میکردند، تجاربی مانند «من آسیبپذیرتر و در عین حال قویتر هستم» داشتند. افرادی که رویدادهای آسیبزا را تجربه کردند، تمایل داشتند در مورد افزایش حس آسیبپذیری خود صحبت کنند. با این حال، همین افراد، افزایش ظرفیتهای خود را برای بقا و غلبه بر موانع گزارش کردند.
تجربه دیگری که اغلب توسط بازماندگان تروما گزارش میشود، نیاز به صحبت با دیگران در مورد رویدادهای آسیبزا است. این باعث عمیقسازی برخی از روابط شخصی آنها میشد. برخی نیز احساس میکردند که در صمیمیت راحتتر شدهاند. همچنین میگفتند نسبت به افرادی که با مشکلاتی در زندگی روبرو هستند، احساس شفقت بیشتری دارند. ( سوگ در کودکان )
کالهون و تدسکی همچنین دریافتند که برخی از افرادی که با تروما مواجه شدهاند، بیشتر درگیر پرسشهای وجودی اساسی درباره مرگ و معنای زندگی میشوند. تغییری که معمولا گزارش میشد این بود که فرد برای داشتههای کوچک زندگی بیشتر ارزش قایل میشد. به علاوه، آنها در این موقعیت مولفههای مذهبی، معنوی و وجودی زندگی را نیز در نظر میگیرند. موضوع مشترک بسیاری از افراد در این مطالعه این بود که پس از یک رویداد آسیبزا، فلسفهی زندگی میتواند معنایی کاملتر و رضایتبخشتر یابد.
زمینههای رشد مثبت پس از سوگ در کودکان
جسیکا کوبلنز در مطالعهی خود در مورد عوامل کمکی برای سوگ در کودکان، به زمینههای رشدی متعددی دست یافت.
هفتاد و سه درصد از شرکتکنندگان در مطالعه او احساس کردند که درک مرگ در سنین پایین باعث رشد سریعتر آنها شده است.
جالب است به این فکر کنیم که آیا «رشد سریعتر» نوعی رشد مثبت است یا هزینهای است که توسط کودکانی که زودتر فقدان تجربه کردهاند، پرداخت میشود. من گمان میکنم که برخی از کودکان ممکن است آن را نوعی رشد بدانند، بعضی آن را هزینهای ببینند که متحمل شدهاند. و برخی نیز احتمالا هر دو را احساس کنند.
برخی از کودکان در مطالعه کوبلنتس گفتند که با پذیرش زندگی، به فقدان پاسخ دادند. یکی گفت: «من بیش از قبل حس زندگی دارم، وقت را تلف نمیکنم و پشیمان نیستم.» به عقیده برخی از نظریهپردازان سوگ، این حس تجدید شده از زندگی شکلی سازگارانه از معناسازی پس از فقدان است.
نقش روابط خانوادگی و دوستانه در سوگ کودکان
بسیاری از کودکانی که کوبلنز با آنها مصاحبه کرد، گفتند که حمایت دیگران به عبور آنها از سوگ کمک کرده است. این یافته اهمیت دارد. زیرا دیدگاههای روانشناختی و روانپزشکی سنتی در مورد سوگ، نقش روابط و حمایت دیگران را در مقابله با فقدان به حداقل رساندهاند. با این حال، اخیرا شواهد نشان میدهد که حمایت رابطهای نقش مهمی در توانایی کودک برای کنار آمدن با فقدان دارد. در واقع سوگ در کودکان حتی میتواند برخی از روابط موجود را بهبود بخشیده و تقویت سازد.
جالب توجه است که طبق نظر این کودکان، مفیدترین منبع حمایتی برای آنها سایر کودکان سوگوار است که میتوانند با موقعیت دقیق آنان ارتباط برقرار کنند.
سخن پایانی
کوبلنز همچنین دریافت که متکی شدن به خود در برخی شرکتکنندگان، یک راهبرد مقابلهای است. در این مطالعه، بچهها گفتند که پس از قطع امید از وابستگی به دیگران، شروع به تکیه کردن بیشتر به خود کردند. برای برخی، بیان اینکه «قوی هستند» و «به تنهایی میتوانند از عهده آن برآیند» آسانتر از اذعان به تنهاییشان بود.
کوبلنز میگوید که بسیاری از شرکتکنندگان که «نیاز به قوی بودن» را بیان کردند، در واقع در پذیرش آسیبپذیری مشکل داشتند. تاکید زیاد بر اینکه «باید قوی باشی»، ابراز آسیبپذیری را برای کودکان سخت میکند. در عوض، آن دسته از شرکت کنندگان رشد را تجربه کردند که توانستند به تعادل دست یابند. یعنی آنهایی که استقلال سالم پیدا کردند و در مواقع نیاز به کمک، همچنان با دیگران ارتباط میگرفتند.
منبع:
کلینیک روانشناسی سها٬ مرکز ارائه خدمات مشاوره روانشناسی٬ مشاوره آنلاین٬ مشاوره خانواده و مشاوره جنسی