سندرم استکهلم یکی از پیچیده‌ترین و بحث‌برانگیزترین پدیده‌های روانشناختی است. این سندرم به شرایطی گفته می‌شود که در آن قربانیان خشونت یا بدرفتاری، احساسات مثبتی نسبت به فرد آزارگر دارند. با ما همراه باشید تا در این مقاله، به بررسی جامع سندرم استکهلم، دلایل، علایم، تاریخچه و مکانیزم شکل‌گیری آن بپردازیم و روش‌های درمان آن از جمله مشاوره روانشناسی را معرفی کنیم.

روایت سیاوش

«سیاوش هر شب با صدای تلو تلو خوردن پدرش از مستی، از خواب می‌پرید؛ ضربان قلبش تند می‌شد و نفس‌هایش کوتاه. می‌دانست که دوباره شب کابوس‌ رسیده است. شب‌هایی که پدرش با عصبانیت به اتاقش می‌آمد، به بهانه‌های ناچیز او را کتک می‌زد و با کلمات زشت خطابش می‌کرد. گاهی اوقات، مشت‌های پدر جای خود را روی بدنش حک می‌کرد و کبودی‌ها گواهی بر شب‌های پر از درد بودند. با این حال، سیاوش به پدرش وابسته بود. احساسی عجیب داشت که او را در بند اسارت نگه می‌داشت. او به دنبال محبتی بود که هرگز نصیبش نشده بود، به دنبال نگاهی مهربان که در چشمان خشمگین پدرش هرگز نمی‌دید. سیاوش فکر می‌کرد اگر خوب باشد و کمی بیشتر تلاش کند، شاید بتواند قلب سنگین پدرش را نرم سازد.»

این وابستگی عجیب، همان سندرم استکهلم بود. سیاوش با وجود تمام آزارهایی که می‌دید، هنوز هم به پدرش عشق می‌ورزید. او فکر می‌کرد که این عشق، تنها چیزی است که می‌تواند او را از این جهنم نجات دهد.

سندرم استکهلم چیست؟

سندرم استکهلم (Stockholm Syndrome) یک واکنش روانشناختی است که طی آن قربانیان در موقعیت‌های آسیب‌زا، از جمله گروگانگیری، خشونت خانگی یا شرایط مشابه، به جای ترس و انزجار، احساس همدردی، وفاداری یا حتی محبت نسبت به فرد آزارگر خود پیدا می‌کنند. این واکنش معمولا به عنوان یک مکانیزم دفاعی برای کاهش ترس و استرس قربانی در شرایط دشوار شکل می‌گیرد. به طور خلاصه، این سندرم زمانی رخ می‌دهد که قربانیان به جای مقاومت یا فرار، با آزاردهنده همکاری کرده و حتی از او دفاع می‌کنند.

همه چیز درباره سندروم استکهلم
همه چیز درباره سندروم استکهلم

تاریخچه پیدایش اصطلاح سندروم استکهلم: دلیل نام‌گذاری

تاریخچه پیدایش سندرم استکهلم به سال‌ها پیش برمی‌گردد. این پدیده، برای اولین بار در سال 1973 در جریان یک سرقت بانکی در شهر استکهلم سوئد شناسایی شد. در این رویداد، چهار نفر به مدت شش روز توسط سارقان گروگان گرفته شدند. پس از آزادی، قربانیان نه تنها از گروگانگیران شکایت نکردند، بلکه از آن‌ها دفاع کردند و حتی برای کمک به آزادی آن‌ها تلاش کردند. این رفتار عجیب باعث شد که روانشناسان این پدیده را بررسی کنند و به آن نام «سندرم استکهلم» را نسبت دهند. روانشناس نیلز بجروت، که در این پرونده تحقیق می‌کرد، این اصطلاح را برای توصیف رفتار قربانیان پیشنهاد داد.

علایم سندرم استکهلم چیست؟

افراد مبتلا به این سندرم ممکن است علایم زیر را نشان دهند:

  1. احساس همدردی با آزارگر: قربانی به جای ترس، با آزارگر همدردی می‌کند.
  2. دفاع از آزارگر: قربانی رفتارهای آزارگر را توجیه و از او دفاع می‌کند.
  3. اجتناب از درخواست کمک: قربانی ممکن است از همکاری با دیگر افراد به منظور نجات خود، خودداری کند.
  4. احساس گناه: قربانی ممکن است خود را مقصر بداند و رفتارهای آزارگر را مشروع تلقی کند.

کبودی‌ها گواهی بر شب‌های پر از درد بودند. با این حال، سیاوش به پدرش وابسته بود. احساسی عجیب داشت که او را در بند اسارت نگه می‌داشت. او به دنبال محبتی بود که هرگز نصیبش نشده بود.

انواع سندرم استکهلم چیست؟

به طور کلی سندروم استکهلم را می‌توان براساس نوع رابطه یا شرایطی که در آن ایجاد می‌شود به انواع زیر تقسیم بندی کرد:

1.سندروم استکهلم در خشونت خانگی (Domestic Stockholm Syndrome):

این نوع سندروم در روابط خانوادگی یا عاطفی سمی و خشونت‌آمیز دیده می‌شود. قربانی ممکن است به همسر یا فرد آزاردهنده وابستگی عاطفی پیدا کند و خشونت یا آزار را به‌عنوان بخشی از رابطه بپذیرد.

 

2.سندروم استکهلم کاری (Workplace Stockholm Syndrome):

در محیط‌های کاری استرس زا یا سمی، کارکنان ممکن است نسبت به مدیران مستبد یا شرایط آزاردهنده کاری احساس وفاداری یا وابستگی کنند. این حالت معمولا ناشی از ترس از دست دادن شغل یا ناتوانی در تغییر شرایط است.

 

3.سندروم استکهلم فرهنگی (Cultural Stockholm Syndrome):

در این حالت، افراد ممکن است نسبت به فرهنگ یا سنت‌های محدودکننده‌ای که آزادی فردی آن‌ها را سلب می‌کند، وابستگی نشان دهند. این وابستگی می‌تواند ناشی از ترس از طرد شدن یا تلاش برای انطباق با جامعه باشد.

 

4.سندروم استکهلم سیاسی (Political Stockholm Syndrome):

این نوع در میان گروه‌هایی دیده می‌شود که تحت ظلم یا استبداد سیاسی قرار دارند. در چنین شرایطی، افراد ممکن است به رهبران مستبد وفاداری نشان دهند و حتی از سیاست‌های ناعادلانه دفاع کنند.

 

5.سندروم استکهلم در وضعیت گروگانگیری (Hostage Stockholm Syndrome):

این نوع سندروم استکهلم که مشهورترین نوع آن است، در شرایطی اتفاق می‌افتد که فرد قربانی در موقعیت‌های گروگانگیری یا اسارت قرار دارد. احساسات مثبتی که در فرد نسبت به گروگانگیر شکل می‌گیرد، معمولا ناشی از تلاش برای بقا است.

 

6.سندروم استکهلم در سواستفاده‌های سازمانی (Organizational Stockholm Syndrome):

در برخی سازمان‌ها، کارکنان (به ویژه وقتی جایگزین مناسبی نمی‌بینند) به ساختارهای آزاردهنده یا مدیران سمی وفادار می‌شوند و حتی از آن‌ها حمایت می‌کنند.

 

7.سندروم استکهلم اجتماعی (Social Stockholm Syndrome):

در این نوع، افراد ممکن است به گروه‌های اجتماعی کنترل‌گر یا آسیب‌زا وابسته شوند، حتی اگر این گروه‌ها آزادی یا رفاه آن‌ها را محدود کنند.

توجه کنید که انواع سندروم استکهلم ممکن است با شرایط مختلف ترکیب شوند یا در موقعیت‌های خاص به شکل جدیدی ظاهر شوند. این تنوع، نشان‌دهنده پیچیدگی روانشناختی این پدیده است. 

علت بروز سندرم استکهلم چیست؟

دلایل بروز سندرم استکهلم را می‌توان در ترکیبی از عوامل روانشناختی و اجتماعی یافت:

  1. وابستگی برای بقا: قربانی احساس می‌کند که برای زنده ماندن باید به آزارگر اعتماد کند.
  2. مکانیزم دفاعی: مغز برای کاهش استرس و اضطراب، رفتارهای آزارگر را توجیه می‌کند.
  3. همدلی اجباری: قربانی تلاش می‌کند تا با همدردی و همدلی، خشونت آزارگر را کاهش دهد.
  4. صرف زمان طولانی با آزاردهنده: گذراندن زمان زیاد با آزارگر می‌تواند منجر به ایجاد ارتباط روانی با او شود.
تاریخچه سندروم استکهلم
تاریخچه سندروم استکهلم

سندرم استکهلم چطور ایجاد می‌شود؟

این سندرم در سه مرحله شکل می‌گیرد:

  1. احساس خطر: قربانی در شرایط تروماتیک، جان خود را در خطر می‌بیند.
  2. تشخیص رفتار مثبت: قربانی کوچک‌ترین رفتار مثبت از سوی آزارگر را بزرگ جلوه می‌دهد.
  3. همکاری و حمایت: قربانی به تدریج از آزارگر دفاع کرده و به او وابسته می‌شود.

احساسات مثبت به گروگانگیر چطور ایجاد می‌شود؟

احساسات مثبت به گروگان‌گیر معمولا به دلیل ترکیبی از عوامل روانی و رفتاری ایجاد می‌شود که به صورت زیر قابل توضیح است:

  1. کاهش تهدید یا خشونت: در مواقعی که گروگانگیر یا آزارگر خشونت یا تهدید را کاهش می‌دهد، قربانی ممکن است این رفتار را نوعی لطف یا حسن نیت تفسیر کند. به طور طبیعی، این تغییر رفتار می‌تواند حس سپاسگزاری را در قربانی ایجاد کند.
  2. برقراری ارتباط انسانی: زمانی که بین گروگان‌گیر و قربانی گفتگوهای غیر رسمی یا تعاملات انسانی اتفاق می‌افتد، قربانی ممکن است جنبه‌های انسانی آزارگر را درک کند. این ارتباطات می‌توانند حس همدلی و وابستگی را تقویت کنند.
  3. تلاش برای بقا: ذهن قربانی برای کاهش اضطراب و حفظ بقا، ممکن است رفتارهای آزارگر را به‌عنوان بخشی از یک رابطه حمایتی تعبیر کند. این فرایند باعث می‌شود که قربانی به‌جای تمرکز بر آسیب‌ها، بر نقاط قوت یا اقدامات مثبت گروگانگیر تمرکز کند.
  4. زمان طولانی تعامل: هرچه مدت زمان تعامل بین قربانی و گروگانگیر بیشتر باشد، احتمال ایجاد پیوندهای عاطفی نیز افزایش می‌یابد. این پیوندها به ویژه در شرایطی که قربانی کاملا به گروگانگیر وابسته است، تقویت می‌شوند.
  5. تغییر دیدگاه به دلیل استرس: استرس طولانی مدت می‌تواند نحوه پردازش اطلاعات را در مغز تغییر دهد. در نتیجه، قربانی ممکن است رفتار گروگانگیر را غیر تهدیدآمیز و حتی کمک کننده ببیند.

این فرآیندها ترکیبی از مکانیسم‌های روانشناختی مانند انطباق، همدلی و واکنش به استرس هستند که در شرایط خاص، به شکل سندروم استکهلم بروز می‌کنند.

شیوع سندروم استکهلم

سندرم استکهلم به‌عنوان یک واکنش روانشناختی نادر به شرایط استرس‌زا شناخته می‌شود که اطلاعات دقیق و جامعی درباره میزان شیوع آن وجود ندارد. زیرا این پدیده اغلب به‌طور خاص در تحقیقات موردی یا گزارش‌های رسانه‌ای ثبت می‌شود. شواهد موجود از منابع روانشناسی نشان می‌دهد:

  1. حوادث گروگانگیری: در موقعیت‌های گروگانگیری، تنها درصد کمی از قربانیان دچار این پدیده می‌شوند. ایجاد همدلی یا وابستگی به گروگانگیر به عوامل مختلفی مانند مدت‌زمان اسارت، رفتار گروگانگیر و شخصیت قربانی بستگی دارد.
  2. روابط آزاردهنده خانوادگی و عاطفی: شیوع این سندرم در روابط خشونت‌آمیز خانوادگی و عاطفی بیشتر به چشم می‌خورد. قربانیان ممکن است به دلیل وابستگی عاطفی، مالی یا ترس از ترک رابطه، به آزارگر خود احساس تعلق پیدا کنند. این پدیده به ویژه در روابط با سابقه خشونت طولانی مدت، بیشتر دیده می‌شود.
  3. محیط‌های استرس‌زا: در محیط‌هایی مانند زندان‌ها، اردوگاه‌های اجباری، یا محل کار سمی، برخی افراد ممکن است واکنش‌هایی مشابه سندرم استکهلم نشان دهند. این واکنش‌ها ناشی از مکانیزم‌های بقا و تلاش برای سازگاری با محیط است.

سندرم استکهلم نه به عنوان یک اختلال روانی رسمی بلکه به عنوان یک پاسخ روانی خاص در طبقه بندی اختلالات روانی در نظر گرفته می‌شود. همین امر نیز به عدم شفافیت در آمار و شیوع آن دامن زده است.

سندرم استکهلم چه کسانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

  1. قربانیان گروگانگیری که مدت طولانی با گروگان‌گیر در تماس بوده‌اند.
  2. کسانی که در روابط عاطفی یا خانوادگی آزاردهنده قرار دارند.
  3. کودکان قربانی آزار و اذیت یا کودکانی که توسط والدین خود آزار می‌بینند.
  4. افرادی که توسط قاچاقچیان انسان تحت کنترل بوده‌اند، به دلیل ترس، انزوا، یا تلاشی برای بقا، ممکن است احساساتی مثبت نسبت به عاملان قاچاق پیدا کنند.
  5. کسانی که در محیط‌هایی کنترل شده مانند زندان‌ها، کمپ‌های کار اجباری یا محل کار نامناسب زندگی یا کار می‌کنند، نیز ممکن است واکنش‌هایی مشابه سندرم استکهلم نشان دهند.

این پدیده اغلب در شرایطی رخ می‌دهد که قربانیان به مدت طولانی تحت کنترل یا وابستگی به آزارگر قرار دارند و اثرات آن نیز با عوامل روانی مانند ترس، انزوا و نیاز به بقا تقویت می‌شود.

سندرم استکهلم در دنیای امروزی

سندرم استکهلم در جامعه مدرن از شکل‌های سنتی مانند گروگانگیری فراتر رفته و در موقعیت‌های مختلف دیده می‌شود. این سندرم در روابط ناسالم عاطفی، خشونت‌های خانگی، سواستفاده از کودکان و حتی محیط‌های کاری که تحت تاثیر سوء استفاده روانی یا کنترلگری هستند، رخ می‌دهد. تاثیر فناوری و شبکه‌های اجتماعی، این پدیده را پیچیده‌تر کرده است. افرادی که در روابط دیجیتال تحت سلطه یا کنترل قرار دارند، ممکن است احساس وابستگی یا حتی وفاداری به سواستفاده‌ کنندگان خود پیدا کنند. علاوه بر این، در برخی موارد، افراد تحت کنترل روانی یا عاطفی ممکن است از شبکه‌های اجتماعی برای توجیه یا پنهان کردن وضعیت خود استفاده کنند. در دنیای پرشتاب و بهم پیوسته امروز، شناخت این سندرم و مقابله با آن اهمیت بیشتری پیدا کرده است، زیرا کمک به قربانیان نیازمند آگاهی از شرایط و ابزار حمایت روانی و اجتماعی است.

سندرم استکهلم چگونه تشخیص داده می‌شود؟

تشخیص سندرم استکهلم به دلیل عدم به رسمیت‌شناسی در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) یک اختلال غیررسمی است. اما روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیص آن از روش‌های زیر استفاده می‌کنند:

  1. مصاحبه بالینی:
    • متخصصان از طریق مصاحبه‌های دقیق، رفتارها، احساسات، و نگرش‌های فرد را نسبت به آزارگر بررسی می‌کنند.
    • این مصاحبه‌ها شامل پرسش‌هایی درباره میزان وابستگی، احساسات مثبت یا همدلی نسبت به آزارگر و رفتارهای تطابقی است که برای بقا شکل گرفته‌اند.
  2. بررسی تاریخچه روانی:
    • روانشناسان تاریخچه فرد را بررسی می‌کنند تا حوادث آسیب زا یا تعاملات طولانی مدت با آزارگر شناسایی شود.
    • پاسخ‌های رفتاری و احساسی فرد به این حوادث برای تشخیص الگوهای مرتبط با سندرم استکهلم تحلیل می‌شود.
  3. ارزیابی علایم روانشناختی:
    • علایمی مانند ترس، وابستگی عاطفی به آزارگر و توجیه رفتارهای آزاردهنده بررسی می‌شود.
    • روان‌شناس به دنبال شواهدی از تطابق روانی یا عاطفی فرد برای کاهش اضطراب و حفظ بقا می‌گردد.
  4. تمایز از اختلالات مشابه:
    • تشخیص سندرم استکهلم باید از اختلالات مشابه مانند PTSD (اختلال استرس پس از تروما) یا اختلال وابستگی عاطفی متمایز شود.
    • این فرآیند نیاز به تجربه و دانش عمیق در حوزه روانشناسی دارد.

علایم مشابه سندروم استکهلم با اختلال PTSD

اختلال استرس پس از تروما (PTSD) نوعی اختلال روانشناختی است که پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد تروماتیک به وجود می‌آید. این رویدادها ممکن است شامل جنگ، تصادف، حمله فیزیکی، تجاوز، بلایای طبیعی یا سایر موقعیت‌های تهدیدآمیز باشند. سندرم استکهلم و اختلال استرس پس از تروما (PTSD) شباهت‌هایی در علایم روانشناختی دارند، از جمله:

  1. اضطراب و استرس شدید: افراد ممکن است استرس شدیدی را تجربه کنند که به دلیل حوادث آسیب‌زا یا گروگانگیری به وجود آمده است.
  2. افکار مکرر در مورد حادثه: هر دو شرایط می‌توانند باعث یادآوری‌های ناخواسته و مکرر از حادثه شوند.
  3. بی اعتمادی: هر دو گروه از افراد ممکن است در روابط اجتماعی دچار بی‌اعتمادی یا احساس ناامنی شوند.
  4. اختلال در خواب: بی‌خوابی یا کابوس‌های شبانه در هر دو شرایط شایع است.
  5. احساس گناه: برخی افراد ممکن است احساس گناه کنند. این حس در سندرم استکهلم وقتی به جای عصبانیت، به گروگان‌گیر احساس تعلق پیدا کرده‌اند، بیشتر دیده می‌شود.

عوارض سندروم استکهلم

سندرم استکهلم علاوه بر تاثیرات عاطفی، می‌تواند پیامدهای بلندمدتی بر کیفیت زندگی افراد داشته باشد و به مداخلات روانشناختی نیازمند باشد:

  1. تداوم روابط آزاردهنده: افراد مبتلا ممکن است در روابط ناسالم باقی بمانند و نتوانند از آزارگر جدا شوند، زیرا به او احساس وابستگی پیدا کرده‌اند.
  2. اختلالات روانی: تجربه این سندرم می‌تواند به بروز مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی، یا اختلال استرس پس از تروما (PTSD) منجر شود که ممکن است نیاز به درمان طولانی‌مدت داشته باشد.
  3. تاثیر بر روابط اجتماعی: افراد مبتلا اغلب دچار بی اعتمادی به دیگران می‌شوند یا در ایجاد روابط جدید دچار مشکل هستند. این مسئله می‌تواند باعث انزوای اجتماعی و مشکلات ارتباطی شود.
  4. ضعف در تصمیم‌گیری: تاثیرات روانی و احساسی ناشی از این سندرم ممکن است توانایی فرد در تصمیم گیری مستقل را کاهش داده و باعث وابستگی بیش از حد به دیگران شود.
  5. مشکلات جسمی و روانی: فشار روانی طولانی مدت می‌تواند علایم جسمانی مانند سردرد، مشکلات خواب یا سایر اختلالات مرتبط با استرس را ایجاد کند.

سندرم استکهلم چگونه درمان می‌شود؟

درمان این سندرم معمولا ترکیبی از رویکردهای روانشناختی و حمایتی است که به فرد کمک می‌کند تا از وابستگی به آزارگر جدا شود و سلامت روانی خود را بازیابد. روش‌های اصلی شامل موارد زیر است:

  1. درمان شناختی-رفتاری (CBT): این روش برای شناسایی و تغییر افکار، باورها، و رفتارهای مخربی که فرد را به آزارگر وابسته نگه می‌دارد، استفاده می‌شود. CBT به فرد کمک می‌کند تا دیدگاه سالم‌تری نسبت به خود و روابطش پیدا کند.
  2. مشاوره فردی یا گروهی: جلسات مشاوره به افراد کمک می‌کند تا احساسات پیچیده خود را پردازش کرده و وابستگی روانی به فرد آزاردهنده را کاهش دهند. در محیط‌های گروهی، افراد می‌توانند از تجربیات مشابه دیگران نکات مثبتی را بیاموزند و از آنها حمایت اجتماعی دریافت کنند.
  3. دارودرمانی: در صورت وجود علایمی مانند اضطراب شدید، افسردگی یا اختلالات مرتبط، ممکن است روانپزشک داروهایی مانند ضدافسردگی‌ها یا داروهای ضداضطراب تجویز کند. مصرف این داروها می‌توانند به بهبود تعادل شیمیایی مغز کمک کنند.
  4. آموزش و توانمندسازی: افراد نیازمند آموزش‌هایی درباره تشخیص روابط ناسالم و افزایش مهارت‌های مقابله‌ای هستند تا بتوانند در آینده از بروز چنین شرایطی جلوگیری کنند.
  5. حمایت اجتماعی: ایجاد شبکه حمایتی از خانواده، دوستان و متخصصان برای بازیابی اعتماد به‌ نفس و استقلال فرد حیاتی است.

هدف از درمان، کمک به فرد برای بازیابی سلامت روان، جدا شدن از آزارگر و بازگشت به یک زندگی سالم و مستقل است.  

چگونه به افرادی که به سندرم استکهلم مبتلا شده‌اند، کمک کنیم؟

کمک به افرادی که دچار سندرم استکهلم هستند، نیازمند صبر، حساسیت و داشتن راهبردهای مناسب است. برخی از روش‌های اصلی عبارتند از:

  1. ایجاد اعتماد: اولین قدم برای کمک به این افراد، ایجاد فضایی امن و قابل اعتماد است. نشان دهید که بدون قضاوت آماده شنیدن و حمایت از آن‌ها هستید.
  2. تشویق به دریافت کمک حرفه‌ای: پیشنهاد دهید که با یک روانشناس یا مشاور حرفه‌ای صحبت کنند. درمان‌های تخصصی مانند مشاوره یا درمان شناختی-رفتاری (CBT) می‌توانند به بازسازی روانی فرد کمک کنند.
  3. حمایت اجتماعی: داشتن یک شبکه حمایتی قوی از دوستان، خانواده، یا گروه‌های حمایتی می‌تواند به فرد احساس امنیت بیشتری داده و در کاهش وابستگی به آزارگر موثر باشد.
  4. آموزش درباره روابط سالم: به آن‌ها کمک کنید تا روابط ناسالم را شناسایی و مهارت‌های مقابله‌ای برای حفظ استقلال و سلامت روانی خود را بیاموزند.
  5. شکیبایی: درک کنید که این فرآیند ممکن است زمان بر باشد. فرد ممکن است ابتدا مقاومت کند یا به دلیل وابستگی روانی به آزارگر، قادر به ترک سریع رابطه نباشد.

هدف اصلی، توانمندسازی فرد برای بازیابی سلامت روانی و جدا شدن از چرخه آسیب است.

 نتیجه‌گیری 

سندرم استکهلم یک پدیده روان‌شناختی پیچیده است که در شرایط استرس‌زا مانند گروگانگیری، خشونت‌های خانگی یا روابط ناسالم به وجود می‌آید. این سندرم از طریق ایجاد پیوندهای عاطفی میان قربانی و فرد آزاردهنده تعریف شده و می‌تواند عوارض جدی روانی و اجتماعی به دنبال داشته باشد. شناخت علایم و عوامل ایجادکننده این سندرم، همراه با درمان‌های روان‌شناختی و حمایتی مناسب، می‌تواند به بهبود وضعیت قربانیان کمک کند. با توجه به تاثیرات گسترده این سندرم، آگاهی عمومی و حمایت از افراد آسیب‌دیده، گامی موثر در کاهش آسیب‌های ناشی از این پدیده است. 

  

منابع

clevelandclinic webmd simplypsychology societyforpsychotherapy psychologytoday verywellmind bayareacbtcenter mindthegraph