دلبستگی اضطرابی چیست و چگونه شکل میگیرد؟ سبک های دلبستگی نشاندهندهی نحوهی برقراری ارتباط فرد با سایرین هستند. الگوهای دلبستگی در دوران کودکی شکل میگیرد و به دو نوع ایمن و ناایمن تقسیم میشود. سبک اضطرابی – دوسوگرا از سبک های دلبستگی ناایمن است که در این مقاله در مورد تعریف، علایم، راه های شکلگیری و روش های مقابله با آن میخوانیم.
بیشتر بخوانید: دلبستگی اجتنابی
سبک دلبستگی چیست؟
دلبستگی اضطرابی چیست؟ بیایید ابتدا ببینیم سبک دلبستگی چیست و چه انواعی دارد.
نظریه دلبستگی توسط روانشناس، روانکاو و روانشناس انگلیسی به نام جان بالبی در دهه 1950 ارایه شد. مفهوم دلبستگی به اطمینان کودک از در دسترس بودن نگارهی دلبستگی به عنوان یک پایگاه امن اشاره دارد. کودک میتواند با تکیه بر این پایگاه امن، به کاوش در محیط بپردازد و در مواقع نیاز برای جستجوی حمایت، محافظت و تسلی به آغوشش بازگردد.
بالبی استدلال کرد که احساس امنیت در کودکی برای سبک دلبستگی بزرگسالی نقشی حیاتی دارد.
انواع سبک های دلبستگی
به طور کلی چهار سبک دلبستگی وجود دارد:
- دوسوگرا (یا دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا؛ به آن سبک دلمشغول نیز گفته میشود)؛ کودکان دارای این سبک، در اعتماد کردن به دیگران مشکل دارند. آنها اغلب نگراناند که نکند مردم آنها را رها کنند، بنابراین ممکن است رفتارهای وابسته یا نیازمندانه نشان دهند.
- اجتنابی؛ این سبک دلبستگی با دشواری در صمیمیت و سرمایه گذاری عاطفی اندک در روابط مشخص میشود.
- ایمن؛ نشانه این سبک، احساس اعتماد و امنیت در روابط است. کودکانی که به طور ایمن دلبسته هستند، احساس امنیت میکنند و توسط مراقبان خود حمایت میشوند. بزرگسالان دارای دلبستگی ایمن، قادر به ایجاد روابط پایدار با دیگران هستند.
- آشفته؛ این سبک با ترکیبی از رفتارها مشخص میشود که میتواند از اجتناب تا چسبندگی متغیر باشد. افراد دارای این سبک دلبستگی اغلب مشتاق روابط نزدیک هستند، اما در عین حال از اعتماد به دیگران و آسیب دیدن میترسند.
نظریه دلبستگی استدلال میکند سبک دلبستگیی که در اوایل کودکی شکل میدهید، تاثیری مادامالعمر بر توانایی شما در برقراری ارتباط با احساسات و نیازهایتان، نحوه پاسخگویی به تعارضات و انتظارات شما از روابطتان دارد.
اگرچه سبک دلبستگی شما، همه چیز را در مورد روابط و شخصیت بزرگسالیتان توضیح نمیدهد، اما درک آن میتواند به روشنسازی الگوهایی که در روابط خود مشاهده میکنید، کمک کند.
تعریف سبک دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا
تعریف دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست؟ کودکانی که سبک دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا دارند، هنگامی که مراقبشان آنها را ترک میکند، دچار اضطراب میشوند اما پس از بازگشت آنها نیز آرام نمیگیرند. کودکان دچار این سبک دلبستگی از رها شدن میترسند و نمیتوانند به ثبات مراقب خود اعتماد کنند.
دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا یکی از سه سبک دلبستگی ناایمن است. افرادی که دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا هستند، تصویری منفی از خود و تصویری مثبت از دیگران دارند، به این معنی که خود را بی کفایت و دیگران را عموما شایسته ارزیابی میکنند.
به این ترتیب، آنها با تلاش برای کسب تایید و اعتبار از بودن در رابطه با اشخاص مهم، میکوشند خود را بپذیرند. آنان همچنین به سطوح بالاتری از تماس و صمیمیت با دیگران نیاز دارند.
علاوه بر این، آنها درگیر وابستگی به والدین خود هستند و همچنان فعالانه برای راضی کردن آنها تلاش میکنند.
نشانه های دلبستگی اضطرابی در کودکان
کودکانی که دارای سبک دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا هستند، هنگامی که مراقبشان آنها را ترک میکند، بهم میریزند و پس از بازگشت به سختی آرام میشوند.
این کودک اغلب مطمین نیست که آیا میتواند به مراقب خود تکیه کند یا خیر و ممکن است از رها شدن خشمگین شود.
برخی از ویژگیهای کلیدی کودک دارای سبک دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- چسبیدن به مراقبین
- ترس از غریبه ها
- پریشانی شدید زمانی که از مراقبین خود جدا میشود
- تسلی ناپذیری در هنگام ناراحتی (به راحتی نمیتوان او را آرام کرد)
- روابط ضعیف با کودکان دیگر
- کاوش محدود در محیط
- مشکل در تنظیم و کنترل احساسات منفی
- داشتن ظاهری به طور کلی مضطرب
یک کودک دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا ممکن است هرگز نداند که آیا مراقب به نیازش پاسخ خواهد داد یا نه. بنابراین، یاد میگیرد که عشق و حمایت همیشه در دسترس نیست.
هنگامی که او موفق به جلب توجه مراقب خود میشود، معمولا از ترس اینکه دیگر نتواند چنین توجهی را به دست آورد، حاضر به رها کردنش نیست. بنابراین، اغلب بسیار چسبنده به نظر میرسد.
سایر نشانه های دلبستگی اضطرابی دوسوگرا
نشانه های دیگر دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست؟ میتوان به علایم زیر اشاره کرد:
-
اضطراب در زمان جدایی
دور از انتظار نیست که کودکان دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا به اختلال اضطراب جدایی (SAD) مبتلا شوند، نوعی اختلال اضطرابی که عموما در اوایل کودکی تشخیص داده میشود.
کودکان مبتلا به SAD ممکن است به خاطر ترس از جدا شدن از مراقبین خود از رفتن به مدرسه امتناع کنند و هنگام جدا شدن از والدین دچار اضطراب شدید شوند.
-
پس زدن والدین
با وجود دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا، کودک اغلب هنگام بازگشتِ مراقب، او را پس میزند.
کودک ممکن است به دنبال جدایی، احساس صدمه دیدن، طرد شدن و عصبانیت داشته باشد و این غم و اندوه را بدون توجه به تلاشی که مراقب در تسکین او انجام میدهد، حفظ کند. پس از بازگشت مراقب، کودک ممکن است تماس چشمی با او برقرار نکند.
احتمالا راضی کردن کودک دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا بسیار سخت است و هیچ اقدامی برای دلجویی از او کافی به نظر نمیرسد.
-
کاوش محدود
کودکان دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا اغلب در مورد کاوش در دنیای اطراف خود احساس ناامنی دارند. ممکن است برای آنها سخت باشد که به تنهایی و بدون جستجوی اطمینان و توجه مداوم از مراقب خود، بازی کنند.
در ساعت تفریح مدرسه، کودک دچار دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا ممکن است به جای بازی کردن با سایر کودکان، نزدیک معلم بایستد، زیرا اینگونه احساس امنیت بیشتری دارد. بنابراین، شاید غیر معاشرتی به نظر برسد و دوستی با همسالان برایش سخت باشد.
-
توجه طلبی
در حال خواندن مقالهی «دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست» هستید. کودکانی که مضطرب-دوسوگرا هستند، احتمالا کج خلقی زیادی نشان میدهند. این کج خلقی ها میتوانند به یک شیوهی زندگی بدل شوند و چندین بار در روز رخ دهند. این رفتار ممکن است راهی برای تنظیم خود و جلب توجه والدین باشد.
در مدرسه، کودک اغلب به جای تمرکز روی تکلیف، بر افراد متمرکز است. او ممکن است زمان زیادی را در کلاس صرف صحبت با دیگران و معلم کند و از رسیدگی به تکالیف سر باز زند.
این کودک ممکن است به قدری دغدغهی کسب و حفظ توجه بزرگسالان را داشته باشد که به سختی بتواند برای تمرکز و پیروی از دستورالعمل ها تلاش کند. او همچنین احتمال دارد به طور مکرر سوالاتی بپرسد تا مطمین شود که مورد توجه قرار گرفته است.
-
اتکا به دیگران
کودکان دلبستهی اضطرابی – دوسوگرا اغلب آنقدر مضطرب اند که نمیتوانند به تنهایی از پس کاری بربیایند و ممکن است مدام درخواست کمک کنند. شاید آنها مایل باشند تا همیشه هر کجا که میروند یک فرد امن همراهیشان کند.
علاوه بر این، این کودکان قادر به برطرف ساختن نیازهای خود نیستند و ممکن است برای تنظیم نیازهایشان اغلب به دیگران تکیه کنند.
کدام نوع فرزندپروری باعث ایجاد دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا میشود؟
دلایل ایجاد دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست؟ در حالی که شاید پاسخ روشنی به این سوال وجود نداشته باشد، اما سبک های دلبستگی اغلب نتیجه فرزندپروری مراقبین اند.
برخی از راههای احتمالی که در آن سبکهای فرزندپروری میتوانند باعث ایجاد سبک دلبستگی دوسوگرا شوند، عبارتند از:
-
فرزندپروری بی ثبات
یکی از دلایل اصلی اینکه چرا یک کودک ممکن است سبک دلبستگی دوسوگرا را شکل دهد، فرزندپروری بی ثبات است.
هنگامی که نیاز به حمایت و پاسخگویی به خواسته های کودک وجود دارد، والدین بی ثبات عمل میکنند، اما در مواقع دیگر چنین نیستند. در سایر مواقع، مراقبین ممکن است سرد، بی احساس یا از نظر عاطفی دور از دسترس باشند.
کودک ممکن است در مورد رابطه خود با مراقبی که همیشه رفتارهای متناقضی دارد، احساس سردرگمی کند. این بی ثباتی ها، پیشبینی رفتار والدین را برای کودک دشوار میسازد و در نتیجه باعث افزایش ناامنی و اضطراب او میشود.
-
فاصلهی هیجانی
مراقبی که از نظر هیجانی دور از دسترس است یا از فرزندش غفلت میکند، میتواند احساس ناامنی و بی ثباتی را در او ایجاد کند. اگر یک مراقب نیازهای هیجانی کودک را برآورده نکند، به ویژه زمانی که او مضطرب یا پریشان است، احتمالا احساسات منفی او تشدید میشود.
اگر مراقب نیازهای کودک را نادیده بگیرد، کودک احتمالاً سبک دلبستگی ناایمن را شکل میدهد.
-
فرزندپروری مداخله گر
یک مراقب مداخله گر وقتی کودک نیاز به توجه ندارد، به او توجه میکند.
آنها مرزهای عاطفی ضعیفی دارند، در وضعیت ذهنی کودک دخالت میکنند و ممکن است سلطه جو باشند. کودک ممکن است احساس کند آنقدر زیر پر و بال مراقب است که فضای کافی برای رشد یا ابراز خود را ندارد.
فرزندپروری مداخلهگرانه میتواند اینگونه نیز باشد که والد، احساس منفی کودک را به خودش میگیرد و به جای تسکین او، واکنش منفی وی را تقویت میکند. برای مثال، اگر کودکی مضطرب باشد، مراقب او نیز مضطرب میشود. وقتی کودک گریه میکند، مراقب نیز گریه میکند.
-
گرسنگی عاطفی مراقب
معنای گرسنگی عاطفی مراقب در دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست؟ هنگامی که مراقبان به منظور ارضای نیازهای خود به دنبال نزدیکی عاطفی یا فیزیکی به کودک هستند، این وضعیت برآورده کردن «گرسنگی عاطفی» در نظر گرفته میشود.
اگر مراقب از کودک برای ارضای نیازهای خود استفاده کند، ممکن است نیازهای عاطفی و فیزیکی کودک را نادیده بگیرد. این نوع مراقبان همچنین میتوانند مداخله گر و درگیر زندگی فرزندشان به نظر برسند. آنها همچنین احتمالا ابراز عشق و محبت واقعی خود به فرزندشان را با استفاده از او برای تامین نیازهای خود جایگزین میکنند.
بنابراین نیازهای کودک برآورده نمیشود و او ممکن است با بزرگتر شدن، نیازهای دیگران را بالاتر از نیازهای خود قرار دهد، زیرا این همان کاری است که به آن خو کرده است.
-
مراقبین دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا
این احتمال وجود دارد که والدین کودک دارای سبک دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا، خود نیز این سبک دلبستگی را داشته باشند.
دلیل این موضوع احتمالا ربطی به ژنتیک ندارد، بلکه ادامه الگوهای رفتاری است که در طول نسل ها تکرار میشود.
بدون رسیدگی به دلبستگی ناایمن کودکان، آنها بزرگ میشوند و احتمالا فرزند خود را به دلبستگی ناایمن دچار میسازند.
دلبستگی اضطرابی در روابط بزرگسالی چگونه است؟
به طور خلاصه، این گونه بزرگ شدن میتواند باعث شود احساس بی اعتمادی به دیگران را در خود رشد دهید. این موضوع، ایجاد تعهد به یک رابطه را مشکل میکند.
برخی از مطالعات حاکی از پیوندهایی بین دلبستگی دوسوگرای مضطرب، کج تنظیمی هیجانی و پرخاشگری روانی بوده اند. مطالعات دیگر اشاره کرده اند افراد دارای این سبک دلبستگی، بیشتر در معرض نارضایتی از رابطه هستند.
یک مطالعه در سال 2015 نشان داد افراد دارای دلبستگی دوسوگرا، زمانی که نسبت به عزیزان خود احساس بی اعتمادی میکنند، حسادت بیشتری را تجربه میکنند. آنها همچنین به احتمال زیاد عزیزان خود را زیر نظر میگیرند و تمایل بیشتری به نشان دادن سواستفاده دارند.
چگونه می توانم به فرزندم که سبک دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا دارد، کمک کنم؟
در این بخش از «دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست»، به نحوه کمک والدین به فرزندان دارای این سبک میپردازیم:
-
کاری کنید آنها احساس امنیت کنند
کودک باید مطمین باشد که وقتی مراقب نزدیکش است، هیچ آسیبی به او نخواهد رسید. او باید بداند که به نیازهای تغذیه و مراقبتیاش رسیدگی خواهد شد.
مراقب، مانعی برای کودک در برابر آسیب است. بنابراین برای تجربه حس امنیت، کودک باید بداند مورد محافظت والدین است و محبت آنها را در اختیار دارد.
باید به کودک فرصت دهید تا آزادی خود را گسترش دهد و در عین حال مطمین باشد که هرگاه نیاز به کمک داشت، والدینش در دسترس او هستند.
-
اطمینان حاصل کنید که آنها احساس دیده شدن و به رسمیت شناخته شدن میکنند.
گریههای کودک راهی است که از طریق آن به مراقب میگوید نیازی برای برآورده شدن وجود دارد. بنابراین مهم است که مراقب این نشانه ها را به دقت بشناسد و به طور مداوم به آنها پاسخ دهد.
اگر مراقب به خوبی به نیازهای کودک پاسخ دهد، به او اجازه میدهد بفهمد که میتواند با علامت دادن، نیازش را به اطلاع دیگران برساند و بدین طریق آن را برآورده کند.
اگر مراقب بیشتر اوقات با این موضوع هماهنگ باشد، کودک میفهمد که دنیای بیرون قابل اعتماد است و میتواند تا حدودی بر آن کنترل داشته باشد.
-
به آنها آرامش دهید
برای کمک به یک کودک مضطرب- دوسوگرا، مراقبان باید با او گشوده و گرم رفتار کنند. کودک باید بداند که اگر به دنبال آرامش باشد، آن را دریافت خواهد کرد.
اگر مراقبان به تسکین ناراحتی کودک کمک کنند، او یاد میگیرد که وقتی بزرگ شد، از اقدامات مراقبش به عنوان الگویی برای مدیریت پریشانی خود استفاده کند.
-
کاری کنید آنها احساس ارزشمندی کنند
مراقبان میتوانند با ابراز خوشحالی و افتخار به فرزندان خود، به آنها پیام ارزشمند بودن بدهند. عزت نفس سالمی که در کودکی ایجاد شود میتواند به زندگی بعدی انتقال یابد.
-
از کودک حمایت کنید تا دنیای خود را کشف کند
کودک دارای دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا، باید به گونهای حمایت شود که برای کاوش در دنیای خود احساس امنیت کند. به فرزندتان اطمینان دهید که به توانایی های او ایمان دارید اما در صورت بروز مشکل در کنارش هستید.
سعی کنید زیاده روی نکنید یا مدام به آنها نگویید چه کاری باید انجام دهند. درعوض، در صورتی که آنها با چالش روبرو شدند، راهنمایی ملایمی ارایه دهید. سپس اجازه دهید در حین اینکه از فاصله ای ایمن مراقب شان هستید، دست به کاوش در محیط بزنند و رشد کنند.
چگونه بر سبک دلبستگی دوسوگرا – اضطرابی غلبه کنیم؟
اگر توسط مراقبی بزرگ شده اید که دلبستگی نا ایمنی را در شما ایجاد کرده، بدانید که تنها نیستید. اما این را نیز بدانید که تاثیرات این گونه تربیت شدن بر سلامت روان قابل کنترل است.
روش های مقابله با دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا چیست؟ اولین گام برای غلبه بر دلبستگی دوسوگرا – اضطرابی، شناخت مشکل است. مطالعه درباره این موضوع و درخواست کمک فوق العاده است و به خودی خود میتواند خاصیت درمانی داشته باشد. پس از این، احاطه کردن خود با افراد حامی و در دسترس از نظر عاطفی میتواند برای بهبودی شما معجزه کند.
انواع خاصی از گفتگو درمانی میتواند در مدیریت دلبستگی ناایمن موثر باشد. این درمان ها عبارت اند از:
-
درمان شناختی رفتاری (CBT)
در درمان شناختی رفتاری، نسبت به افکار و احساسات خود و چگونگی تاثیر آنها بر سلامت روانتان آگاهتر میشوید. مطالعات نشان داده اند که CBT کوتاه مدت، راهی مثبت برای پرداختن به دلبستگی ناایمن است.
-
درمان بین فردی
درمان بین فردی بر روابط نزدیک شما و تاثیر آنها بر سلامت روانتان تمرکز دارد. این روش در درمان اختلالات دلبستگی دوسوگرا – اضطرابی نویدبخش است.
-
گروه درمانی
گروه درمانی، نوعی درمان است که توسط یک متخصص سلامت روان تسهیل میشود. در این روش، شرکت کنندگان احساسات خود را به اشتراک میگذارند و با سایر اعضای گروه با چالش های مشابه سلامت روان کار میکنند. یک مطالعه در سال 2013 نشان داد که گروه درمانی می تواند برای افراد دچار سبک دوسوگرا مفید باشد.
شما بنویسید؛ آیا علایم سبک دلبستگی دوسوگرا – اضطرابی را در خود یا اطرافیان تان دیده اید؟ اگر با شخص دارای این سبک دلبستگی در ارتباط بودید، چالش های خود را در این زمینه با ما و سایر مخاطبین مان به اشتراک بگذارید.
منابع
https://www.simplypsychology.org
کلینیک روانشناسی سها٬ مرکز ارائه خدمات مشاوره روانشناسی٬ مشاوره آنلاین٬ مشاوره خانواده و مشاوره جنسی