حسادت در رابطه عاطفی، وحشتی است از از دست دادن محبت عزیزمان. حسادت ملایم، محبت و شفقت را در ما ایجاد می‌کند در حالیکه طوفان حسادت، ما را عصبانی، کنترلگر و پرخاشجو می‌کند. در این مقاله در مورد راه‌های مقابله با حسادت در رابطه عاطفی می‌خوانیم.

حسادت چیست؟

حسادت در رابطه عاطفی، نوعی مشکل خودتنظیمی‌ است که شریکان عاطفی قادر به حل آن نیستند.

حسادت ناآشکار، نوعی تنظیم­‌کننده‌ی فاصله در روابط عاشقانه است. فاصله زیاد ما را مستعد تجربه احساسات ناخوشایند می‌کند که با شک و تردید همراه است. این نوع حسادت، بلافاصله پس از اینکه به ما یادآوری می‌کند چقدر برای عزیزانمان ارزش قایلیم، از بین می‌رود.

کمی حسادت ناآشکار برای روابط خوب است. بیشتر مردم دوست ندارند با کسی در رابطه عاطفی قرار بگیرند که اگر با همه همکلاسی‌های دانشگاه‌شان قرار عاشقانه بگذارند، برای او فرقی نداشته باشد. اندکی حسادت از طرف شریکان عاطفی باعث می‌شود احساس ارزشمندی کنیم.

وقتی طوفان حسادت در رابطه پا می‌گذارد

اما روابطی که با طوفان‌های حسادت درگیر شده اند، کیفیتی دو وجهی دارند؛ وقتی شریک زندگی احساس صمیمیت می‌کند، شخص حسود نمی‌تواند چنین احساسی داشته باشد. اما هنگامی که احساس صمیمیت طرف مقابل فروکش می‌کند، وسواس‌ها برمی­گردند و افراد حسود احساس نزدیکی می‌کنند.

طوفان‌های حسادت یک ویژگی وسواسی دارند: نمی‌توانید از فکر کردن به حوادث واقعی یا خیالی دست بردارید. لبخند دوستانه یک عاشق به شخص دیگری در یک تخیلِ آشفته، تبدیل به یک رابطه جنسی تمام عیار می‌شود. اگر وسواس‌ها ادامه پیدا کنند، ویژگی‌های پارانویید، هذیانی یا توهم‌گون به خود می‌گیرند.

به یاد می‌آورم یکی از مراجعین دادگاهی، که او را فِرِد می­نامم، چنان حسادت تهدیدآمیزی داشت که همسرش از ترس، خود و دختر 10 ساله‌اش را در اتاق خواب حبس کرده بود. فِرد باور داشت با وجود اینکه همسر و دختر کوچکش از ترس و ناراحتی گریه می‌کردند، صداهایی از رابطه جنسی همسرش با مرد دیگری را پشت در بسته شنیده است. او صدای ناله دخترش را شنید: «بابا، خواهش می‌کنم، اینجا کسی جز ما نیست!» با این حال، توهم شنیداری – صداهای عشقبازی – در سر او وجود داشت، حتی پس از اینکه پلیس برای دستگیری او سر رسید.

بیمارستان تشخیص داد که فِرد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی پارانویید است. اما حسادت طوفانی او حداقل یک دهه قبل از فروپاشی روانی اش آغاز شده بود.

وسواس ها را زیر سوال ببرید، نه شریک زندگی تان را

وسواس‌ها در حسادت در رابطه عاطفی واقعیت را تحریف می‌کنند. اگر نمی‌توانید از فکر کردن در مورد معاشقه شریک زندگی خود با شخص دیگری دست بردارید، باید به فرآیند تفکرتان بی‌اعتماد شوید. هر چه افکار وسواسی بیشتر ادامه داشته باشند، کمتر واقع‌بینانه نگاه می‌کنید.

وسواس‌ها بوی سوگیری تاییدی می‌دهند؛ یعنی افراد مبتلا فقط شواهدی را می‌بینند که حسادت آنها را تایید می‌کند. آنها تمایل دارند شریک زندگی خود را بازجویی کنند و ناراحتی ناشی از بازجویی و بی اعتمادی را به عنوان تایید گناه تعبیر می‌کنند.

برای از بین بردن وسواس، شواهد وفاداری شریک زندگی خود را گردآوری کنید. نوشتن، سرعت افکار وسواسی را کاهش می‌دهد و آنها را در معرض آزمایش بهتر واقعیت قرار می‌دهد.

صدمات اصلی ناشی از حسادت را کنترل کنید

طوفان های حسادت باعث می‌شود که ما به عنوان شریک عاطفی، احساس دوست نداشتنی بودن و بی‌کفایتی کنیم. در وهله اول این «صدمات اصلی» باعث ایجاد وسواس می‌شوند. اگر در قلبم باور نداشته باشم که لایق عشق هستم، چگونه می‌توانم کسی را که می‌گوید دوستم دارد باور کنم؟ من فرض می‌کنم که او من واقعی را نمی‌شناسد، یا چیز دیگری (پول، خانه یا ماشین من) یا شخص دیگری را می‌خواهد. از آنجایی که من نمی‌توانم برای او کافی باشم، به دنبال «سرنخ‌هایی» می‌گردم که نشان دهد او در جای دیگری به دنبال تحقق خواسته هایش است. بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که مغز به دنبال هر چیزی باشد، آن را پیدا خواهد کرد.

حسادت

وقتی احساس دردناک شایستگی مورد حمله قرار می‌گیرد، قبل از اینکه بگذارید چرخه‌ای از وسواس و انگیزه‌های انتقام را برانگیزاند، با صدای بلند از خودتان بپرسید:

«چه کاری می‌توانم انجام دهم تا احساس شایستگی و دوست داشتنی بودن بیشتری پیدا کنم؟»

فقط به زبان آوردن این کلمات روشن می‌کند که بی‌ارزش‌سازی، تحقیر کردن، آزار یا تنبیه عزیزتان هرگز باعث نمی‌شود احساس کنید یک شریک دوست داشتنی و مناسب هستید.

برای اینکه احساس کنیم به عنوان یک عاشق، باکفایت و شایسته عشق هستیم، باید دنیا را از چشم شریک زندگی خود ببینیم و کمی با کفش های آنها گام برداریم. اگر آنان با سوظن حسادت در رابطه عاطفی مواجه شوند، احتمالا احساس می‌کنند که دوست داشتنی و کافی نیستند. آنچه باعث می‌شود هر دوی ما احساس شایسته بودن کنیم، اعمال قدردانی، مهربانی، شفقت، محبت و عشق است.

تفاوت های سرشتی را درک کنید

ما تمایل داریم با افرادی که سرشت متفاوتی دارند پیوندهای عاطفی ایجاد کنیم. این تفاوت به این معنی است که شرکای عاطفی، معنای هیجانی گوناگونی به رفتارها می‌دهند و تعابیر متفاوتی از تعاملات «مناسب» با دیگران دارند. رفتاری که برای یک نفر «رفاقت» صادقانه است، می‌تواند برای دیگری «لاس زدن» به نظر برسد. آنچه برای یکی احساس «احترام» بی‌آلایش است، برای دیگری احساس «کنترل» یا حتی «ظلم» ایجاد می‌کند:

«تو نمی‌خواهی من دوستانه رفتار کنم! ​​تو نمی خواهی من همانی باشم که هستم! تو داری سعی می‌کنی من را مهار کنی»!

مصالحه با اختلافات ناشی از تفاوت‌های سرشتی، مستلزم دید دو چشمی است: توانایی دیدن از نگاه شریک زندگی‌تان در کنار دیدگاه خودتان.

دید دو چشمی باعث می‌شود جهان غنی تر و پویاتر به نظر برسد. ناتوانی در بینایی دوچشمی، باعث ایجاد خودشیفتگی واکنشی می‌شود، یعنی ناتوانی در جدا کردن عزیزانتان از احساسی که نسبت به آنها دارید. و طوفان های حسادت به زودی در راه خواهند بود.

به جای اعتماد، روی شفقت تمرکز کنید

اگر دستخوش طوفان های حسادت شده اید، یعنی اعتماد به نفس کافی برای اعتماد کردن ندارید. به جای آن بر شفقت به خود و عزیزتان تمرکز کنید. شفقت، همدردی با صدمات اصلی است، با انگیزه برای بهبود، ترمیم، قدردانی، ارتباط و مراقبت.

اعتماد در نهایت پس از یک دوره طولانی شفقت به خود و عزیزان باز خواهد گشت. اما اگر بخواهید بدون شفقتِ پایدار اعتماد کنید، این اعتماد تقریبا بلافاصله از بین می‌رود.

انگیزه خود اصلاحی حسادت ناآشکار را بپذیرید

حواستان به دارایی‌هایی که شریک زندگی‌تان برای رابطه به ارمغان می‌آورد، باشد. بیشتر مشفق، حمایتگر، همکار و با محبت باشید. به این فکر کنید که در این لحظه چه کاری می‌توانید انجام دهید تا رابطه خود را نیرومندتر سازید.

با گذشت زمان، تلاش مصمم برای تقویت رابطه‌تان، طوفان‌های حسادت در رابطه عاطفی را کاهش می‌دهد. اما اگر آنها به یک عادت تبدیل شده‌اند، یعنی پاسخی شرطی به احساس بی‌کفایتی یا دوست داشتنی نبودن هستند، ممکن است برای ایجاد تغییر پایدار به کمک یک درمانگر متخصص نیاز داشته باشید.

آیا در رابطه عاطفی خود حسادت را تجربه کرده اید؟ نظرات و سوالات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

بیشتر بخوانید: مشاوره روانشناسی

منبع

https://www.psychologytoday.com

 

حسادت

کلینیک روانشناسی

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]