اختلال ساختگی چیست؟ سندروم مونشهاوزن یا اختلال ساختگی زمانی رخ میدهد که فردی سالم وانمود به بیماری میکند. درک انگیزهها و علل احتمالی پشت بیماری تحمیلشده به خود میتواند کمککننده باشد. در این مقاله در مورد این اختلال و علایم و علل آن بیشتر میخوانیم.
بیشتر بخوانید: اختلال تبدیلی چیست؟
مقدمه
شاید فیلم (2019) The Act را دیده باشید. دیدی بلانچارد مادری مجرد است که مراقبتی عجیب و افراطی از دخترش جیپسی به عمل میآورد. جیپسی که به مرور متوجه میشود یک جای کار اشتباه است و او نیازی به مصرف این حجم از دارو ندارد، سعی میکند از رابطه سمی با مادرش فرار کند. تلاش او برای رهایی از این رابطه، پایانی تکاندهنده را برای این داستان رقم میزند.
این فیلم بر اساس موردی واقعی از سندروم مونشهاوزن نیابتی ساخته شده است.
درحوزه گسترده اختلالات سلامت روان، عارضههای مشخصی هنوز حتی برای مجربترین متخصصان معما هستند. اختلال ساختگی (یا به عبارت آشناتر: سندرم مونشهاوزن ) یکی از این نمونههاست.
این فقط یک موضوع محبوب سینمای درام نیست، بلکه یک نگرانی واقعی است که بر افراد زیادی تاثیر میگذارد و فشار بیدلیلی به سیستم مراقبت بهداشتی وارد میکند.
ممکن است حتی دوست یا عزیزی را بشناسید که به این بیماری مبتلاست. مدیریت این مسیله آشکارا دشوار است، اما با شناخت انگیزهها و علل پشت آن میتوان درک نسبتا خوبی نسبت به آن پیدا کرد.
اختلال ساختگی چیست؟
این اختلال که قبلا با عنوان سندروم مونشهاوزن شناخته میشد، یک وضعیت روانشناختی است که در آن شخص عمدا علایم یک بیماری جسمی یا روانی را ایجاد یا تحریف میکند.
آنها این کار را برای هیچ منفعت آشکاری مانند کسب پول یا مرخصی از کار انجام نمیدهند. بلکه هدف صرفا ایفای نقش یک بیمار است.
در نتیجه، آنها ممکن است درباره نشانههای خود دروغ بگویند، تستهای تشخیصی را تغییر دهد یا حتی به خود صدمه بزنند تا ظاهر یک بیمار را پیدا کنند.
تفاوت بین اختلال ساختگی و تمارض چیست؟
تمایز اصلی بین اختلال ساختگی و تمارض در انگیزه نهفته است. به عبارت دیگر، دلایل فرد برای تظاهر به بیماری در این دو اختلال تفاوت دارد.
افراد دچار اختلال ساختگی، علایم را بدون هیچ منفعت آشکار بیرونی، مانند مرخصی از کار، ایجاد میکنند. به نظر میرسد انگیزه آنها بیشتر به نیازهای درونی، مانند میل به توجه یا میل به کسب همدردی و مراقبت، مرتبط باشد.
از سوی دیگر، کسانی که تمارض میکنند، برای رسیدن به منافعی مشخص وانمود میکنند که بیمار اند یا علایم خود را بزرگ مینمایند. این منافع میتواند شامل اجتناب از کار یا دریافت غرامت مالی باشد.
اختلال ساختگی در مقابل سندروم مونشهاوزن
شاید این سوال در ذهن شما نیز باشد که سندروم مونشهاوزن چه تفاوتی با اختلال ساختگی دارد.
پاسخ کوتاه این است: سندروم مونشهاوزن در زیر چتر گستردهی اختلال ساختگی قرار میگیرد. با این حال، بسیاری از متخصصان مراقبتهای بهداشتی از این اصطلاحات به جای یکدیگر استفاده میکنند.
سندروم مونشهاوزن ، اختلال ساختگی را توصیف میکند که شامل صفات زیر است:
- بیشتر شامل علایم جسمی میشود
- اپیزودهای متعدد بیماری و صدمات جعلی را در بردارد
این اصطلاح قدیمی از نام افسر سواره نظام آلمانی (فریهر فون مونشهاوزن) گرفته شده که داستانهای اغراقآمیز وحشیانهای درباره تجارب خود تعریف میکرد.
اختلال ساختگی در برابر تمارض
فرد مبتلا به اختلال ساختگی ممکن است:
- علایم شدیدی را گزارش کند که با نتایج آزمایشها همخوانی ندارد
- در صورت عدم تشخیص بیماری جدی، احساس ناامیدی کند
- نتایج پزشکی را دستکاری کند تا بیمارتر به نظر برسند
- انگیزه بیرونی واضحی نداشته باشد
- سعی کند ملاقاتهای پزشکی را از خانواده و دوستان مخفی نگه دارد
در مقابل، فردی که دست به تمارض میزند، احتمالا:
- نشانگانی را گزارش میدهد که مانع از بازگشت به کار میشود. اما علایم در اوقات فراغت ناپدید میشوند
- زمانی که کار نمیکند از نظر بدنی فعالتر است
- انگیزه بیرونی روشنی دارد
- علایمی دارد که پس از دستیابی به هدف ناپدید میشوند
- هنگامی که تستهای پزشکی حالت طبیعی را نشان میدهند، پریشان نمیشود
بیشتر بخوانید: هیستری چیست؟
علایم اختلال ساختگی چیست؟
نشانههای مشخص اختلال ساختگی عمدتا بر پایه فریب و جعل جراحات یا بیماریهای طبی قرار دارد.
افراد دچار این وضعیت احتمالا علایم زیر را نشان میدهند:
- وارد کردن آسیب به خود برای حفظ نقش بیمار
- گزارش علایمی که با نتایج آزمایشگاهی یا معاینات جسمی ناهمخوان است
- سابقه چندین مورد ویزیت بیمارستانی
- اشتیاق نسبت به انجام اقدامات پزشکی
- بیمیلی نسبت به انجام ارزیابی روانپزشکی
- عدم پاسخگویی به درمانها
- بی تمایل نسبت به نمایش سوابق پزشکی گذشته خود
بر اساس نسخه بازبینیشدهی ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی (DSM-5R)، اختلال ساختگی رسما زمانی تشخیص داده میشود که یک یا چندین ملاک زیر برآورده شود:
- ساختن علایم جسمی و روانی یک بیماری یا عمدا باعث ایجاد یک بیماری یا جراحت شدن
- وانمود به داشتن حال بد، اختلال یا جراحت
- انجام رفتارهای فریبکارانه حتی با اینکه هیچ پاداش آشکاری وجود ندارد
افزون بر این، این رفتار با یک اختلال روانشناختی دیگر مانند داشتن هذیان یا اختلالات روانپریشی توضیحپذیر نیست.
رفتارهای شایع افراد مبتلا به اختلال ساختگی
مبتلایان به اختلال ساختگی یا سندروم مونشهاوزن ممکن است:
- علایم ساختگی خود را به صورت ناشناس در گروههای پشتیبانی آنلاین به اشتراک بگذارند
- نشانههای خود را برای دوستان، عزیزان و همکاران توصیف کنند
- به طور مکرر برای پیگیری آزمایش و درمان با تیم مراقبتهای بهداشتی قرار ملاقات بگذارند
برخی از افراد مبتلا به اختلال ساختگی ممکن است دست به کارهایی مانند زیر بزنند:
- بلع مواد شوینده یا سایر مواد شیمیایی سمی
- مصرف داروهای محرک اسهال و استفراغ
- وارد کردن کثیفی، مدفوع یا سایر مواد غیربهداشتی به زخم (تا محل جراحت را آلوده کنند)
- تماس عمدی با مواد آلرژیزا
- اجازه ندادن به بهبودی محل آسیب یا زخم جراحی
یک مطالعه در سال 2014 نشان داد که افراد مبتلا به این بیماری احساس میکنند حتی وقتی میخواهند، قادر به توقف این رفتارها نیستند. به همین دلیل است که متخصصان، اختلال ساختگی را یک مسیلهی سلامت روان میدانند.
اختلال ساختگی نیابتی ( سندروم مونشهاوزن نیابتی )
افراد مبتلا به اختلال ساختگی نیابتی، شخص دیگری را در فریبکاری درگیر میکنند.
آنها ممکن است:
- یک کودک را از دکتری به دکتر دیگر ببرند و علایمی را توصیف کنند که او واقعا آنها را تجربه نمیکند
- به اقوام در مورد افسردگی، اضطراب و افکار خودآزاری و خودکشی نوجوان بگویند، درحالیکه نوجوان هرگز چنین علایمی نداشته است
- مواد خوراکیی به شریک زندگی خود بدهند که پیامدهایی جدی برای سلامتشان دارد (مثلا اگر عزیزشان دیابت دارد، به او قند میدهند)
دروغ گفتن در مورد سلامتی یک نفر، حتی اگر آسیب فیزیکی مستقیم ایجاد نکند، مطمینا میتواند نگرانکننده باشد.
با این حال، مریض کردن عمدی یک فرد، سواستفاده محسوب میشود. این کار میتواند آنها را به شدت بیمار کند و حتی منجر به مرگشان شود.
علل اختلال ساختگی چیست؟
به گفته خدمات بهداشت ملی (NHS) علل اختلال ساختگی ناشناخته است، اما تصور میشود که آسیبهای دوران کودکی و اختلالات شخصیتی در بروز آن سهیم باشند.
تروماهای دوران کودکی که میتواند منجر به اختلال ساختگی شود، ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- مورد غفلت بودن یا رها شدن توسط والدین
- از دست دادن یکی از عزیزان
- جراحیها یا درمانهای پزشکی گسترده
اختلالات شخصیت نیز ممکن است با اختلال ساختگی مرتبط باشد. خصوصا اختلالات شخصیت زیر:
- اختلال شخصیت ضد اجتماعی
- اختلال شخصیت مرزی (BPD)
- اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)
پژوهشی در سال 2016 نشان داد که چندین عامل دیگر ممکن است با اختلال ساختگی مرتبط باشد. ابتدا، مشخص شد حدود 40 درصد افراد مبتلا به اختلال ساختگی، افسرده بودند.
افزون بر این، بسیاری قبلا در یک محیط مراقبتهای بهداشتی کار کرده بودند و میانگین سن شروع علایم حدود 34 سالگی بود.
درمان اختلال ساختگی چگونه است؟
از آنجا که بسیاری از مبتلایان به اختلال ساختگی ممکن است رفتار خود را مشکلساز ندانند، درمان این وضعیت میتواند دشوار باشد. به عبارت دیگر، آنها هرگز به دنبال درمان نمیروند، زیرا دلیلی برای این کار نمیبینند.
اگر یک متخصص مراقبتهای بهداشتی به این اختلال در مراجع مشکوک شود، بهتر است به عنوان اولین قدم به سمت درمان، یک مواجههی حمایتآمیز انجام دهد.
یعنی متخصص به فرد توضیح دهد که خودآزاری عمدی یا ساختن علایم بیماری، ممکن است دلیل درخواست مراقبتهای پزشکی او باشد.
همچنین بهتر است رواندرمانی بهعنوان خط اول درمان در طول مواجهه ارایه شود، اگرچه تنها حدود 50 درصد افراد آن را دنبال میکنند. باید این را در نظر داشت که همیشه پیشنهادات درمانی به خوبی مورد استقبال قرار نمیگیرد و حتی ممکن است نتیجه عکس داشته باشد.
آیا میتوان از اختلال ساختگی پیشگیری کرد؟
شناسایی سندروم مونشهاوزن یا اختلال ساختگی دشوار است. همین موضوع، پیشگیری از آن را سخت میکند. عوامل پیشبین قابل توجه یا علایم هشدار زودهنگامی وجود ندارد. بنابراین، تمرکز بیشتر بر پیشگیری از تشدید بیماری است.
تشدید رفتار ممکن است با افزایش دفعات آسیبرسانی به خود یا مراجعه بیشتر به بیمارستان نمایان شود. در این هنگام، نیاز به مداخله فوری وجود دارد.
چطور به عزیز مبتلا به اختلال ساختگی کمک کنیم؟
اگر مشکوک هستید که یکی از عزیزانتان با اختلال ساختگی درگیر است، به چالش کشیدن مستقیم رفتارش یا متهم کردن او به فریبکاری احتمالا رویکرد خوبی نباشد. مهم است که با حمایت و تایید آنها و در پیشگرفتن یک رویکرد غیر قضاوتی شروع کنید.
به یاد داشته باشید که علت سندروم مونشهاوزن ممکن است آسیبهای حلنشده دوران کودکی و شاید حتی اختلالات شخصیت کنترلناپذیر باشد. در نتیجه، رفتار فرد مورد علاقه شما احتمالا خاج از کنترل اوست.
با در نظر گرفتن این موضوع، شروع یک گفتگوی دلسوزانه و شفقتورزانه با آنها در مورد احساسشان میتواند مفید باشد. همچنین میتوانید از این فرصت استفاده کنید و به آنها اطمینان دهید که از حمایت شما برخوردار هستند. آنها را تشویق کنید برای مقابله با ناراحتی خود با یک متخصص سلامت روان ملاقات کنند.
جمعبندی
سندروم مونشهاوزن یا اختلال ساختگی یک وضعیت جدی سلامت روان است که به صبوری و درک نیاز دارد. درمان این اختلال نیازمند کمک حرفهای است و ممکن است زمان زیادی برای رفع آن نیاز باشد.
اما با درمان و دریافت حمایت مناسب، افراد مبتلا به این اختلال میتوانند راههای سالمتری برای کنار آمدن با احساسات و نیازهای خود بیاموزند.
اگر شما یا یکی از عزیزانتان با این اختلال زندگی میکنید، به یاد داشته باشید که کمک در دسترس و بهبودی امکانپذیر است. کافی است با مشاوران ما در سها کلینیک در ارتباط باشید.
شما بنویسید. آیا تا کنون این اختلال را در اطرافیان خود دیدهاید؟ در فیلمها چطور؟ منتظر خواندن نظراتتان هستیم.
منابع:
کلینیک روانشناسی سها٬ مرکز ارائه خدمات مشاوره روانشناسی٬ مشاوره آنلاین٬ مشاوره خانواده و مشاوره جنسی