حقیقتی درباره اضطراب: بدون آن امیدی نخواهیم داشت
ساده ترین راه برای مقابله با استرس مقابله با هر چیزی است که شما را آزار میدهد.
در این جهان پر از عدم اطمینان جای تعجب نیست که بسیاری از ما احساس استرس میکنیم اما درک آن می تواند شیوه احساس کردن ما را تغییر دهد.
چرا این روزها خیلی از مردم بسیار پراسترس و مضطرب به نظر میآیند؟ در بین متخصصان سلامت روان و نیز مردم عادی این سوال رایجی است، اما لازم است که به صورت کاملاً وارونه مطرح شود؛ چطور کسی وجود دارد که در هر ساعت از هر روز از اضطراب فلج نشود؟ به هر حال اضطراب در موقعیت عدم اطمینان رشد میکند و امروزه جهان سرشار از تهدیدات بالقوهای است که ما نمی توانیم به طور کامل آنها را بفهمیم و کنترل کنیم.
بیشتر ما باید صرفاً این اطمینان را داشته باشیم که هواپیماها از آسمان سقوط نخواهند کرد یا شیر درون یخچالمان به ما لیستریا نخواهد داد. به یکباره حرکات غیر قابل پیشبینی در سیستمهای مالی جهانی تهدید میکند که معیشت افراد در هر لحظه در معرض نابودی قرار دارد. به علاوه امروزه ما نادانسته های بسیاری درباره خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، دروغگوی بیثباتی که مسئول کدهای هسته ای آمریکا است و شبح فراگیر تغییرات آب و هوایی داریم. و باز انگار همه این ها کافی نیست، ما روزهای خود را با پیشروی در محیط آنلاین که طوری طراحی شده تا در مورد تهدیدات باقیمانده -که احتمالاً میخواستیم آن ها را نادیده بگیریم- وحشت ایجاد کند سپری می کنیم.در اینجا بعضی از تعاریف ممکن است کمک کننده باشند. “استرس” آن گونه که روانشناسان گرایش دارند که ان را به کار ببرند به معنای پاسخ فوری به یک فشار خارجی است و به میزان متوسط در واقع چیز خوبی است: افرادی که به طور کلی استرس ندارند هرگز برای امتحانات باز خوانی نمی کنند یا به موعد مقرر تحویل کار نمیرسند. در بیشتر موقیعتهای روزمره وقتی که فشار خارجی متوقف می شود استرس هم پایان می پذیرد. این به این معنا است که تا جای ممکن ساده ترین راه برای مقابله با استرس مقابله با هر چیزی که شما را آزار میدهد مثل -رسیدگی به بخش دشوار یک کار، صحبت کردن با دوستی که با مشاجره از وی جدا شدهاید- یا هرچه که در آن شکست خوردهاید، از طریق فاصله گرفتن یا پرت کردن حواس خود از منابع آن است. ( استرس پایدار و مزمن نیاز به اتخاذ رویکرد دیگری دارد).
اما اضطراب نوع مشخصی از پاسخ درونی به استرس است که غالباً ناخوشایندتر است. همانطور که نویسنده استرالیایی سارا ویلسون در کتاب ترکیبی یادداشت و راهنمای خودیاری اضطراب، با عنوان “ابتدا حیوان را زیبا میکنیم”، اشاره کرده است مسئله فقط این نیست که دلایل زیادی برای مضطرب بودن وجود دارد. همچنین جامعه بهطور انحرافی درواقع به رفتارهای اضطرابی مشخصی مثل مشغولیت و سختکوشی دیوانهوار پاداش می دهد. در حالی که پاداش برای مدیریت آزادسازی خود از اضطراب ممکن است با عنوان تنبلی، غرور کاذب، یا داشتن نگرانی اندک درباره وضعیت جهان در نظرگرفته شود. این واقعیت وجود دارد که اضطراب تقویت کنندۀ خود است. هنگامی که شما احساس اضطراب می کنید آماده اید تا چیزهای بیشتری را جستجو کنید تا نگران آنها باشید. انگار که چرخه معیوب اضطراب شما به تنهایی به اندازه کافی ناامید کننده نبود.
اضطراب در منشا خود یک ناهنجاری روانشناختی عجیب نیست بلکه یک جنبه اساسی عملکرد انسان است.
البته اضطراب همچنین عنوان خانواده ای از اختلالات روانشناختی رسمی است، اما این وضعیتی است که به طور غیرمعمول روشن میکند که مرز بین بیماری روانی و رنج عادی انسان یک موضوع ذهنی است و بیشتر به قراردادهای فرهنگی بستگی دارد تا به علم. دلیل اصلی که اختلال اضطراب فراگیر امروزه بسیار شایعتر از قبل است این است که این وضعیت در کتاب مقدس روانپزشکی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تنها در سال ۱۹۸۰ به عنوان یک اختلال تعریف شد. (اگر شما احساس برانگیختگی یا بی قراری دارید، و یا تمرکز برایتان مشکل است احتمال واجد شرایط بودنتان (برای دریافت تشخیص این اختلال) وجود دارد) و یک دلیل عمده افزایش آن از سال ۲۰۰۱ فشار رسانهای هماهنگ توسط گلکسواسمیت کلین (شرکت داروسازی بریتانیایی) بود که پس از آن آمریکا تصویب کرد تا داروی ضد افسردگی پاکسیل (سروزات در انگلستان) را برای درمان اضطراب در بازار عرضه کند. روزنامه نگار برندان کرنر نوشت: خبرگزاری های محلی اطراف ایالات متحده گزارش کردند که حدود ۱۰ میلیون آمریکایی از یک بیماری ناشناخته رنج می برند. از بینندگان خواسته شد تا نشانگان زیر را تحت نظر داشته باشند: بی قراری، خستگی، تحریک پذیری، تنش عضلانی، حالت تهوع، اسهال و تعریق…
برای روشن تر شدن هیچ یک از این موارد به این معنا نیست که مبتلایان به اختلال اضطرابی بیماری واقعی ندارند یا درمان دارویی اغلب بخشی از راه حل نیست. رابرت ادلمن متخصص بازنشسته روانشناسی بالینی و جنایی از دانشگاه رهامپتن می گوید: پیش فرض اولیه برای اختلال اضطرابی یا زمانی که اضطراب به یک مشکل بالینی تبدیل می شود این است که به جای آنکه ما بتوانیم اضطراب مان را کنترل کنیم اضطراب کنترل زندگی ما را بر عهده میگیرد. اما او همچنین یادآور می شود که اضطراب در منشا خود یک ناهنجاری روانشناختی عجیب نیست بلکه جنبه ای اساسی از عملکرد انسان است. جیمز کلیر نویسنده روانشناسی ، نویسنده کتاب عادات اتمی، توضیح می دهد که مسئله اینجاست که این یک پاسخ تکاملی است که برای موقعیتی کاملاً متفاوت از شرایط امروز برای ما به جا مانده است.
همه اضطراب ها هستهای از اخبار خوب را در بر دارند: اگر شانسی برای این احتمال که همه چیز خوب پیش برود نباشد، شما احساس اضطراب نخواهید کرد.
انسان های ماقبل تاریخ در یک محیط بازگشت فوری[1] زندگی می کردند -همانطور که دیگر پستانداران هنوز هم در آن شرایط زندگی می کنند- : انتخاب های لحظه به لحظه آن ها به دلیل تفاوت های فوری که ایجاد می کرد اهمیت داشت؛ شما حیوان درنده ای را مشاهده می کردید و احساس افزایش اضطراب داشتید، این شما را برمی انگیخت تا از حیوان فرار کنید، یا احساس گرسنگی شدیدی میکردید و اضطراب توجه شما را بر پیدا کردن سریع غذا متمرکز می کرد. در آن شرایط به محض اینکه تهدید برطرف می کشد اضطراب از بین می رفت. اما انسان معاصر در یک محیط بازگشت تأخیری[2] زندگی میکند: ما برای کارمان در پایان هفته یا پایان ماه حقوق دریافت می کنیم یا برای دریافت مدرک تحصیلی سالها مطالعه میکنیم. وقتی که پولی پس انداز میکنیم -یا نمی کنیم- ممکن است پیامدهای آن تا دههها احساس نشود؛ بنابراین اضطراب جایی برای رفتن ندارد، در عوض روی هم انباشته و لخته می شود.
این به توضیح اینکه چرا رویدادهای خبری ملی و بین المللی مانند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا یا انتخاب دونالد ترامپ منبع گستردهای از اضطراب شخصی از جمله نوع بالینی آن است کمک میکند. بعضی از مردم -برای مثال مهاجران غیرقانونی در دولت ترامپ در آمریکا- به طور مستقیم و آشکاری تاثیر می پذیرند. اما درنهایت حتی اگر نخواهید برای مدتی هیچ راهی برای دانستن آن نخواهید داشت. بعلاوه اغلب احساس می شود که در پاسخ کاری از شما برنمی آید. هیچ معادلی به مانند اقدامات شکارچی ماقبل تاریخ که تصمیم میگرفت شروع به فرار کند یا به دنبال غذا باشد وجود ندارد. وقتی که هیچ اقدام سازندهای ممکن به نظر نمیرسد، ما به نگرانی و نشخوار فکری متوسل میشویم که به نوعی سازنده تصور می شود، حتی اگر چنین نباشد. یک واکنش به اضطراب، غوطهور شدن ۲۴ ساعته در چرخه اخبار است. درمانگر آمریکایی لری گاتلیب نویسنده کتاب در دست انتشار “شاید بهتر است با کسی صحبت کنید” میگوید مردم سعی می کنند اطلاعات بیشتری بگیرند زیرا اضطراب مرتبط با فقدان کنترل است و آنها معتقدند که داشتن اطلاعات بیشتر باعث میشود تا آنها احساس کنترل بیشتری داشته باشند. اما اینطور نیست این فقط باعث می شود که مردم اضطراب بیشتری را متحمل شوند.
به همین دلیل است که بیشتر راهحلهای غیردارویی برای اضطراب صرف نظر از هر علتی که داشته باشد شامل اِعمال کنترل محدود و واقع گرایانه است: دریابید که چه اقدامات سازندهای میتوانید انجام دهید و آن اقدامات را درحالی عملی کنید که از کشمکش با ایجاد کنترل بر چیزهایی که قابل مدیریت نیستند بلکه دستورالعملی برای اضطراب اضافی اند خودداری میکنید. (این دوگانگی کنترل است، تمایزی که به رواقیون یونان باستان و روم برمی گردد)
شما نمیتوانید شخصاً یک بازنشستگی راحت یا سلامت جسمانی طولانی مدت را تضمین کنید چه برسد به رابطه خوشبینانه میان بریتانیا و باقی اروپا، اما میتوانید آنچه که توانایی پرداختش را دارید محاسبه کنید و بر اندوختۀ خود نظارت داشته باشید. شما می توانید چند بار در هفته ورزش کنید و سبزیجات بیشتری مصرف کنید. میتوانید یک اقدام سیاسی محلی و مشخص انجام دهید. درنهایت خواه شما به هدف دلخواه برسید یا خیر سطح اضطرابتان تقریباً با اطمینان کاهش پیدا خواهد کرد.
در پایان این ارزش دانستن دارد – همانطور که فیلسوف دانمارکی سورن کیرکگارد در سال ۱۸۴۴ در مفهوم اضطراب مشاهده کرد- که تمام اضطرابها نشانی از اخبار خوب در بطن خود دارند: اگر آزادی نداشتید و اگر حداقلی از احتمال اینکه ورق به روی خوب برگردد وجود نداشت از اول احساس اضطراب نمیکردید. فیلسوف رولو می با بیان عبارت کیرکگارد نوشت: اگر هیچ احتمال دیگری وجود نداشت، هیچ اضطرابی هم به وجود نمیآمد. اگر شما با اطمینان کامل می دانستید که زندگی از حالا به بعد فقط شکست و ناکامی برایتان به همراه خواهد آورد احتمالاً دچار افسردگی می شدید اما احساس بیقراری نمی کردید. اضطراب تجربۀ این موضوع است که زندگی ممکن است موفقیت، رضایت و لذت به همراه داشته باشد، در کنار ترس از اینکه نمی دانید چگونه مطمئن شوید این اتفاقات خوشایند رخ خواهند داد. و درحالیکه اضطرابِ شدید مسلماً می تواند مشکلی ناتوانکننده باشد و نیازمند درمان است، اما احساس عدم اطمینان برای آینده مطمئناً تا حدی زندگی را دارای ارزش زیستن می کند. اگر شما تا به حال توانسته اید امکان بروز هر اتفاق ناخوشایندی را منتفی کنید، متوجه میشوید که احتمال بروز اتفاقات خوب را نیز رد کرده اید.
دانلود نسخه PDF و زبان اصلی معرفی اضطراب
منبع : theguardian
سوالات متداول
اضطراب چیست؟
اضطرابی عبارت است از یک احساس درونی ناخوشایند و مبهم نگرانی که به فرد دست می دهد.همهٔ انسانها در زندگی خود دچار اضطراب میشوند، ولی اضطراب مزمن و شدید غیرعادی و مشکلساز است.از همین رو نیاز به درمان خواهد داشت.
راه های مقابله با اضطراب چیست؟
- خواب کافی - مصرف کافئین به حداقل برسد - انجام ورزش روزانه - نفس های عمیق - تغذیه سالم - طبیعت گردی
برای استفاده از خدمات و مشاوره در رابطه با اضطراب چه کاری باید انجام دهیم؟
سها کلینیک با رویکردی متفاوت و با بهره گیری از درمانگرانی متخصص و مجرب به شما برای درمان انواع مشکلات اضطراب شما کمک می کند. فقط کافیست با شماره 02188005573 تماس بگیرید.